نام کتاب : سيناى فقاهت نویسنده : موحد فاطمی، حسن جلد : 1 صفحه : 135
مصطفى دارم، با تو هم دارم. تعبيرشان اين بود كه: من تو را
از كوچكى بزرگ كردهام و همينطورى هم بود. عواطف ايشان نسبت به من، به عنوان
شاگرد و استاد نبود؛ عواطف خاصى بود كه ناشى از شدت علاقه ايشان به من و شدت ارادت
من به بيت امام و شخص حضرت امام بود.»
[1] همچنين معظّمله مىگويد:
«كسالتى پيدا كردم
كه در ايران قابل معالجه نبود و به آلمان رفتم. اگرچه آنجا هم معالجه نشدم؛ ولى
حدود چهل روز آنجا در بيمارستان بودم. هرچند روز يك بار حاج احمدآقا از تهران تلفن
مىكرد و احوال مرا مىپرسيد. مىفرمود: امام از من خواستهاند احوال شما را بپرسم
و وضع و حال شما را به ايشان گزارش بدهم. خوب، تا عواطفى نباشد اين مسائل تحقق
پيدا نمىكند.» [2]
مورد اعتماد امام
شواهد فراوان حكايت از اعتماد بالاى حضرت امام به آيتالله
فاضل دارد. حضرت امام با اعتماد به توثيقات و معرفى ايشان به ديگران اجازاتى از
جمله اجازه در تصرف وجوه شرعى مىداد.
[3] امام
[1]. اطلاعات، 6/
2/ 1374 و ر. ك: جمهورى اسلامى، 15/ 2/ 1382، ويژهنام شاخهاى از شجر طوبى، ص 8 و
جام جم، 15/ 1/ 1384. در روزنام جمهورى اسلامى آمده است: من به شما به انداز مصطفى
علاقه دارم. من شما را بزرگ كردم.