نام کتاب : مرگ مغزى نویسنده : ستوده، حميد جلد : 1 صفحه : 131
است كه بدون غرض عقلايى صورت گرفته باشد و نوعاً به انگيزه
عقوبت، و انتقام و عبرت ديگران صورت مىگيرد. به بيان فنىتر، شايد بتوان ادعا
نمود كه در غالب مواردى كه واژه «مثله» استعمال شده است، نوعى ترادف با كلمه
«تنكيل» ديده مىشود. از اين رو، معناى اين واژه چنين خواهد بود: «مثله، عقوبت و
شكنجه جسمانى است كه براى ديگران مايه عبرت و درس شده، موجب بازداشتن آنها از عملى
باشد.»
بنابراين، از آن جا كه در بيشتر موارد اطلاق اين واژه، غرض
عقلايى در كار نيست، عنوان مثله، از بحث حاضر (برداشت اعضاى پيوندى) منصرف است. و
اگر هم بخواهد در اين گونه موارد به كار رود، محتاج قرينه است. گواه اين مدعا،
نگاه عرف است كه از ديد ايشان، به هنگامى كه پزشك با تشخيص خود، به اين نتيجه برسد
كه براى سلامتى فردى، بايد دست يا پاى بيمار بريده شود، به اين كار، «مثله» اطلاق
نمىكنند.
دوم. حرمت جنايت بر مرده و هتك آن
از ديگر امورى كه براى عدم جواز پيوند اعضا از مردگان مغزى
بيان شده است، «هتك جسد مرده و حرمت جنايت بر آن» مىباشد.
بيان استدلال: رواياتى كه دلالت بر تحريم اين مسئله
مىكنند، به سه گروه قابل تقسيم هستند: 1. رواياتى كه صريحاً با ماده (ح. ر. م)
دلالت بر تحريم اين مسئله دارند؛
[1] 2. رواياتى كه بر تساوى زنده و مرده در شكستن
اعضاى بدنشان، دلالت مىكنند؛
[2] 3. رواياتى كه بر لزوم مراعات احترام مرده، و
عدم هتك دلالت دارند. [3]