از آيه فوق مىتوان ثبوت ارث براى جميع اقربا از مردان و
زنان را استفاده كرد، و ترديدى نيست كه اين مرد يا زن فعلى، كه قبلًا مادر يا پدر
بودهاند، از نظر قرابت و خويشاوندى، نزديكترين فرد به ميت (فرزند فوت شده)
هستند، پس آن دو، از آنچه ميت به جاى مىگذارد، نصيب مىبرند. [1] با دليل فوق، اصل ارث ميان والدين و فرزند (ميت اثبات مىشود. با ضميمه ادله
ديگر از روايات اهل بيت عليهم السلام اثبات مىشود كه پدر و مادر از فرزند (ميت)
به ترتيب () و () ارث مىبرند.
[2]
دليل دوم: ثبوت ارث به دليل اولى الارحام
وَ اولوا الارحام بعضهم اولى بِبَعضٍ فى كتاب الله انّ الله
بكل شئ عليم؛ [3]
و خويشاوندان نسبت به يكديگر [از ديگران] در كتاب خدا
سزاوارترند. همانا خداوند به هر چيز داناست.
ترديدى نيست كه مرد فعلى و زن فعلى (مادر يا پدر تغيير
جنسيت يافته) از جمله افراد «اولى الارحام» نسبت به ميت (فرزند فوت شده) مىباشند.
پس از اموال و حقوق مربوط به ميت سهم الارث خواهند داشت. [4]
علاوه بر آيات فوق، روايات متعددى نيز وجود دارد كه براساس آنها، آنچه معيار
قرار مىگيرد تا شخص، وارث ميت محسوب شود، اقربيت در خويشاوندى نسبت به ميت است و اقربيت
پدر و مادر كه تغيير جنسيت دادهاند هنوز ثابت است، پس طبق ضوابط، ايشان اولى به
ارث بردن مىباشند و حاجب طبقات بعد مىشوند.
[1]. ر. ك: احمد
مطهرى، مستند تحرير الوسيله، ص 203.
[2]. در منابع
روايى روايات متعددى به اين مضمون وجود دارد: فى رجل مات و ترك أبويه، قال: للأب
سهمان، ولِلُامّ سهم.
يعنى: مردى مرده و وارث وى پدر و مادر هستند. حضرت صادق (ع)
فرمود: براى پدر دو سهم () و براى مادر يك سهم () است (ر. ك: وسائل الشيعه، ج 26،
باب 9 از ابواب ميراث الابوين والاولاد؛ كافى، ج 7، ص 91؛ تهذيب، ج 9، ص 270)