بىمنطق و دشوارى را براى خود انتخاب كرده بودند- فرمودند:
انّ الخوارجَ ضَيقوا على انفُسهم بِجهالَة و إنّ الدّينَ
اوسعُ مِن ذلكَ؛ [1]
همانا خوارج، از روى نادانى بر خويشتن سخت و تنگ گرفته
بودند، در حالى كه دين وسيعتر از آن است (كه آنها فكر مى كنند).
بند دوم: سنت
روايتهاى متعددى از معصومان عليهم السلام نقل شده كه مبناى
قاعده نفى عسر و حرج قرار گرفته است. يكى از مهمترين آنها، روايت زير است:
روايت عبد الاعلى آل سام:
قُلتُ لِابى عَبداللهِ (ع): عَثَرتُ فَانقَطَعَ ظَفرى
فَجَعَلتُ عَلى اصبَعى مَرارَةً فَكيفَ اصنَعُ بالوُضوءِ؟ قال: يعرفُ هذا و
اشباهُهُ مِن كتابِ اللهِ عَزَّوجَلَّ: قال اللهُ ما جَعَلَ عَليكُم فى الدّينِ
مِن حَرَج، امسَح عَلَيهِ؛
[2]
راوى به امام صادق (ع) مىگويد: به زمين برخورد كردم و
ناخنم جدا شد. انگشت را با پارچهاى بستم. حال چگونه وضو بگيرم؟ امام (ع) فرمود:
حكم اين قضيه و نظاير آن از كتاب خدا روشن مىشود، زيرا خداوند فرموده است در دين
بر شما حرجى قرار داده نشده است، پس بر آن مسح كن.
ازاين پاسخ امام صادق (ع) نكات زير به دست مىآيد:
1. نفى حرج، يك قاعده كلى است و طبق رهنمود امام (ع)
مىتوان از آن براى رفع احكامى كه براى مكلفان، مضيقه ساز و مشقت آور است، استفاده
كرد.
2. از اينكه امام (ع) به جاى نفى حرج ذيل آيه وضو- كه
تناسب بيشترى با سوال دارد- به نفى حرج مذكور در آيه 78 سوره حج استناد مىكند،
چنين بر مىآيد كه
[1]. القواعد
الفقهية، ج 1، ص 256؛ وسائل الشيعة، ج 2، ص 1071، ابواب النجاسات، باب 50، حديث 3؛
تهذيب الاحكام، حديث 2، ص 368، حديث 1529، باب مالايجوز الصلاة فيه، حديث 61؛ من
لايحضره الفقيه، ج 1، ص 257، باب ما يصلى فيه و ما لايصلى فيه، حديث 791.
[2]. حر عاملى،
وسائل الشيعه، ج 1، ص 327؛ محمد بن يعقوب كلينى، فروع كافى، ج 1، ص 11؛ محمد بن
حسن طوسى، تهذيب الاحكام، ج 1، ص 103.