اثبات
حكمى تمسّك كرده باشد؛ و فقط مرحوم علّامه از ابن جنيد و ابن ادريس رحمهما الله
نقل كرده است كه به اين روايت تمسّك كردهاند.
در
نقد كلام ايشان دو مطلب را مىتوان بيان داشت؛ اوّل آنكه با مراجعه به كتابهاى
علّامه رحمه الله، معلوم مىشود مواردى وجود دارد كه ايشان بدون نقل قول از ابن
جنيد و ابن ادريس، به اين روايت تمسّك مىكنند. به عنوان مثال، موارد زير را
مىتوان نام برد:
1-
«احتجّوا بعموم قوله عليه السلام: على اليد ما أخذت حتّى تؤدّي» [1]. 2- «لما روي عن النّبي صلى الله
عليه و آله أنّه قال: علىاليد ماأخذت حتّى تؤدّي»
[2]. 3- «والرسول عليه السلام قال: على اليد ما أخذت حتّى تؤدّيه» [3]. 4- «وقوله عليه السلام: على اليد
ما أخذت حتّى تؤدّيه» [4].
مطلب
دوّم نيز اين است كه فخر المحقّقين فرزند علّامه رحمهما الله در كتاب «ايضاح الفوائد» كه شرح كتاب «القواعد والفوائد» علّامه رحمه الله است،
در موارد بسيارى به اين روايت تمسّك و اشاره مىكند
[5]؛ و اگر اين روايت در نزد پدر بزرگوارش مورد قبول نبود، حدّاقل به آن
اشاره مىكرد.
بنابراين،
نتيجه مباحث تا اينجا اين مىشود كه اشكال صغروى حضرت امام رحمه الله قابل جواب
است. از اين رو، كسانى كه معتقدند عمل مشهور جابر ضعف سند روايت است، به اين روايت
مىتوانند عمل كنند.
[1]. العلّامة الحلّى، مختلف الشيعة فى أحكام
الشريعة، ج 5، ص 321.