ب-
عين موقوفه از ملك واقف خارج مىشود و در ملك موقوف عليهم داخل مىشود؛
ج-
عين موقوفه از ملك واقف خارج مىشود، اما در ملك موقوف عليهم نيز داخل نمىشود و
بلكه منافع آن ملك موقوف عليهم مىشود.
خلاصه
آن كه در وقف خاصّ، ترديدى نيست كه حقّى مخصوص وجود دارد، و حديث على اليد همان
طورى كه شامل اعيان مىشود، شامل حقوق نيز مىشود.
اما وقف عامّ،- مثل: مساجد و مدارس- در
غصب اين اوقاف از نظر حكم تكليفى حرمت غصب و نيز حكم تكليفى وجوب ردّ ترديدى نيست،
امّا نسبت به حكم ضمان چهار نظريّه وجود دارد.
1- ضمان مطلقا: مرحوم شهيد در
دروس و محقّق بروجردى رحمه الله اين نظريّه را دارند.
2- عدم ضمان مطلقا: از مجموع عبارت مرحوم صاحب جواهر اين نظر استفاده
مىشود.
3- تفصيل بين اوقاف عامّهاى كه براى جهت خاصى نباشد و اوقاف عامّهاى
كه براى جهت خاصى مثل فقرا باشد. نسبت به فرض اوّل ضمان را نپذيرفتهاند و نسبت به
فرض دوّم ضمان را پذيرفتهاند. امام خمينى قدس سره و والد محقّق «دام ظلّه» اين تفصيل را
پذيرفتهاند.
4- مرحوم محقّق رشتى بين اوقاف عامّهاى كه يد بر آنها تحقّق ندارد و
بين اوقاف عامّهاى كه يد بر آنها تحقّق دارد، تفصيل دادهاند؛ و در فرض دوّم كه
ضمان را پذيرفتهاند، بين منافع اخروى مانند ذكر، دعا و نماز، و بين منافع دنيوى
تفصيل دادهاند.