نام کتاب : قاعده فراغ وتجاوز نویسنده : حسينى خواه، سيدجواد جلد : 1 صفحه : 186
نمازگزار،
يقين به فراغت از ذات عمل دارد و ديگر نمىتوانيم لفظ «مضىّ» را به حسب اعتقاد
تفسير نماييم.
بررسى
ديدگاه صاحب منتقى الاصول
برخى
از محقّقين [1] براى جريان قاعده راه ديگرى را طى
نموده و سه مطلب مهمّ دارند:
مطلب
اوّل:
«إنّ المراد من الفراغ من الصلاة هو الاشتغال
بغيرها لا اتمامها والانتهاء منها؛ إذ هما مدلولان التزاميان للفراغ، ولا يدلّان
عليه بالمطابقة، كما أنّ التعبير بالفراغ لم يرد إلّافي رواية زرارة المفصّلة بين
...».
ايشان
در تفسير فراغ آوردهاند كه مراد از فراغ، اتمام عمل نيست؛ زيرا، اوّلًا: اين عنوان مدلول التزامى
فراغ است و نه مدلول مطابقى آن؛ چرا كه فراغ، به معناى خلوّ، مساوى با اتمام و
انتهاى عمل است در مقابلِ اثناء و در بين عمل بودن. بنابراين، صدق فراغ بر اتمام،
به جهت آن است كه مستلزم خلوّ و عدم اشتغال است؛ يعنى: بعد از اتمام عمل، ديگر از
اشتغال به عمل خالى است. و ثانياً: عنوان فراغ، فقط در روايت زراره كه بين شكّ در اثناى وضو و شكّ بعد
از وضو فرق گذاشته، آمده است؛ و واضح است مراد از فراغ در اين روايت، اشتغال به
غير وضو است.
ايشان
در ادامه فرمودهاند: اگر از اين مطلب دست برداريم، و فراغ را به اتمام و انتها
تفسير نماييم، اما معتقديم كه اتمام و انتها با انجام معظم اجزاء محقّق مىشود؛
زيرا، مقصود از فراغ از عمل، فراغ از عمل، اعمّ از صحيح و فاسد است؛ و لذا، كلام
مرحوم نائينى- كه عمل را به معظم اجزاء تفسير نمودهاند- صحيح است؛ و علّت آن
همين