دوّم: همانطور كه گفته شد، قاعده لاحرج عنوان امتنان دارد و منّتى از
خداوند بر بندگان است؛ حال، اگر تكليف حرجى خارج از طاقت انسان باشد، امتنان در آن
معنا ندارد؛ چه آن كه امتنان در موردى است كه وضع و جعلش ممكن باشد. مرحوم بجنوردى
در اين زمينه بيان مىكند:
«... أنت خبير بأنّ تكليف ما لايطاق بمعنى عدم
القدرة على إمتثاله وإن كان قبيحاً عقلًا بل يكون ممتنعاً عقلًا، فالتكليف بما
لايطاق بهذا المعنى لايمكن، لا أنّه ممكن وقبيح. ومثل هذا المعنى ليس مفاد قاعدة
لاحرج؛ لأنّ ظاهر أدلّة نفي الحرج- آية ورواية- أنّه تبارك وتعالى في مقام
الإمتنان على هذه الأمّة، ولا امتنان في رفع ما لايمكن جعله ووضعه، أو يكون وضعه
قبيحاً، مع أنّه حكيم لايمكن أن يصدر منه فعل السّفهاء»
[1].
بيان
دوّم: امتناع عرفى
طبق
اين بيان، منظور از قاعده لاحرج، مرتبهاى پايينتر از تكليف به ما لايطاق است؛
يعنى: حرج شديدى كه عادتاً تحمّل آن ممكن نيست و از نظر عرف چنين تكليفى ممتنع
است. همانگونه كه در بحث از آيه شريفه «لَايُكَلّفُ
اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» [2] بيان كرديم خداوند متعال بر امّت اسلام و حتّى امّتهاى گذشته امورى
را كه عرفاً خارج از تحمّل انسان مىباشد، جعل نفرموده است.
اشكال
بيان دوّم
علاوه
بر آن كه وجود چنين معنايى نادر است، اين بيان نيز با امتنان سازگارى ندارد؛
[1]. السيّد محمّد حسن البجنوردى، پيشين، صص 252
و 253.