يك
درجه بالاتر از آن است؛ به عبارت ديگر، حرج آن مشقّتى است كه انسان به صورت عادى
نمىتواند آن را تحمّل كند.
بنابراين،
معناى لغوى حرج، در اصل، همان مشقّت و ضيق است؛ و اگر در موارد ديگر مانند گناه و
حرام نيز استعمال شده، از باب مناسبت با معناى اصلى است. به عنوان مثال: چون گناه
براى انسان تنگى مىآورد، با لفظ حرج نيز بيان شده است؛ و در مورد كسى كه گناه
مىكند، آمده است كه خداوند «يَجْعَلْ صَدْرَهُو
ضَيّقًا حَرَجًا». [1]
معناى
حرج در عرف عام
پيش
از بيان موارد كاربرد واژه «حرج» در قرآن كريم، بايد ديد آيا در عرف عام، معناى
جديدى براى حرج وجود دارد يا آن كه در عرف عام نيز همان معناى لغوى حرج، مدّ نظر
قرار مىگيرد؟
اگر
معناى لغوى حرج را «مطلق الضيق» بدانيم- همانگونه كه ابناثير و ديگران بيان
مىدارند- عرف اين معنا را نمىپذيرد؛ و بلكه بايد گفت: در عرف عام و اهل لسان،
حرج به معناى «أضيق الضيق» است؛ يعنى: عرف عام در مواردى كه مشقّت زياد و سختى
شديدى وجود دارد، كلمه «حرج» را به كار مىبرد.
موارد
كاربرد واژه حرج در قرآن
در
قرآن كريم واژه «حرج» به معناى ضيق، تنگى، سختى و گناه در نُه سوره و بيست و يك مورد
استعمال شده است؛ و لكن موردى كه در معناى «حرام» استعمال شده باشد را نيافتيم،
گرچه برخى چنين ادّعا نمودهاند.
الف)
آياتى كه واژه «حرج» در آنها به معناى «ضيق» آمده، عبارت است از