نام کتاب : وهابيت، مبانى فكرى و كارنامه عملى نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 79
«اهل كتاب، دانشمندان خويش وحضرت مسيح را رب و اختياردار خويش جز خدا اتخاذ كردند».
اين آيه مى رساند كه اهل كتاب، حق مختص به خدا را به دست دانشمندان و راهبان خود سپرده بودند، و به جاى اين كه در اخذ احكام الهى به كتابهاى آسمانى خود مراجعه كنند، به دانشمندان و راهبان غير صالح خود مراجعه كرده و اين در حالى بود كه مى دانستند كه گاهى آنها به عللى، حلال خدا را حرام،وحرام او را حلال معرفى مى كنند، و از اين جهت از نظر توحيد در تشريع، موحد نبودند.
عدى بن حاتم مسيحى مى گويد: به محضر پيامبر گرامى وارد شدم و او اين آيه را تلاوت مى كرد، كه مضمون آن اين است كه يهوديان ومسيحيان علماى دين را «رب» و اختياردار خود اخذ كرده بودند. من به آن حضرت گفتم چنين چيزى صحت ندارد. پيامبر فرمود: آنها حلال خدا را حرام مى كردند و در عين حال، شما از ايشان پيروى كرديد، غير از اين است؟ گفتم: بله، همين طور است. فرمود: همين كافى است كه گفته شود شما آنها را رب و اختياردار خود قرار داده ايد.[1]
از مبحث فوق، روشن شد كه دستگاه تشريع و تنظيم قانون، صِرفاً در دست خدا است و كار پيامبران وامامان، بيان تشريع و قانون الهى هست و آنان هرگز در قوانين الهى تصرف نمى كنند.[2]
[1] كافى:2/53. [2] . پذيرفته شدن «تشريع» پيامبر در موارد چهارگانه كه مرحوم كلينى از آن در كافى:1/209ـ 210 ياد كرده است براى خود تفسير علمى دارد كه با اصل «توحيد در تشريع» مخالف نمى باشد به كتاب مفاهيم القرآن:1/553ـ554 مراجعه بفرماييد.
نام کتاب : وهابيت، مبانى فكرى و كارنامه عملى نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 79