نام کتاب : وهابيت، مبانى فكرى و كارنامه عملى نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 193
همان گونه كه در آيه نخست يادآور شديم، «توفى» به معنى ميراندن نيست بلكه به معنى اخذ و گرفتن است بر اين اساس، از آيه برمى آيد كه انسان بعد از مرگ، به دو قسمت تقسيم مى شود:
الف: بدن و پيكر ظاهرى، كه با پوسيدن زير خاك و تحولات زمين در جهان پخش مى شود.
ب: واقعيت انسان، كه لفظ «كُم» در «يَتَوفّاكُم» از آن حاكى است فرشته مرگ آن را مى گيرد، و آن در نزدخدا بوده و هرگز در زمين گم نمى شود.
در حقيقت آيه فوق، در مقام پاسخ، به يك برهان علمى اشاره مى كند وآن اينكه: آنچه در روى زمين پخش مى شود پوسته وجود انسان است وآنچه كه واقعيت انسان را تشكيل مى دهد در چنگ ملك الموت بوده و نزد خدا حاضر و باقى است. اين بيان، به روشنى ثابت مى كند كه انسان جز اين بدنى كه مى پوسد، واقعيتى دارد كه هرگز آثار مادّى (مانند پوسيدگى و پخش و گم شدن، به آن راه ندارد).
بنابراين آيات ياد شده و براهين تجربى مزبور، ثابت مى كند كه واقعيت انسان در بدن مادى وى خلاصه نمى شود، بلكه واقعيت او گوهرى فراتر از ماده است كه هرگز تغيير و تحول در آن راه ندارد، و پيوسته باقى و ثابت است.
نام کتاب : وهابيت، مبانى فكرى و كارنامه عملى نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 193