نام کتاب : مسائل جديد كلامى نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 23
نفى مى كند و آن را كنار مى گذارد.
نمونه اى از تفسير به رأى
يكى از عرفاى معروف مدعى بود كه آيه (ألم تر الى ربّك كيف مدّ الظلّ و لو شاء لجعله ساكنا...) (فرقان / 45) صريح در وجود منبسط است، وجودى كه بر هيكل ماهيات پوشانيده شده و آن ها را وارد صحنه پيش نموده است، مسلماً تفسير اين آيه به وجود منبسط يك نوع تفسير به رأى ممنوع است كه هيچ پايگاهى در ظاهر آيه ندارد.
بررسى خود آيه و آيات ماقبل و مابعد آن، كوچك ترين جاى شكى براى ظاهر آيه نمى گذارد تا ما آن را به چنين مضمونى تفسير كنيم.
بر تفاسير بسيارى از عرفا نمى توان صحّه نهاد; آنان مى گويند: مراد از جبرئيل عقل فعال، و از ميكائيل روح فلك ششم، و اسرافيل روح فلك چهارم و عزرائيل روح فلك هفتم مى باشد.
اين كه قرآن مى فرمايد: (مرج البحرين يلتقيان * بينهما برزخ لا يبغيان): «دو دريا را به گونه اى روان كرد كه با هم برخورد كنند ميان آن دو حد و فاصل است كه به هم تجاوز نمى كنند». مقصود از دو دريا، درياى هيولاى جسمانى است كه در حقيقت شور و تلخ است، و درياى روح مجرد است و آن درياى شيرين و گواراست كه در وجود انسانى به هم مى رسند و ميان هيولاى جسمانى و روح مجرد، برزخى است به نام «نفس حيوان» كه به صفا و لطافت روح مجرد را دارد و نه كثرت اجساد هيولانى را.[1]