responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سيره پيشوايان نویسنده : پيشوايى، مهدى    جلد : 1  صفحه : 414

زيد حمله كند و آتش قيام را هرچه زودتر سركوب نمايد.

نيروهاى طرفين بسيج شدند و جنگ سختى در گرفت. زيد با كمال دلاورى و شجاعت مى جنگيد و پيروان خود را به ايستادگى و پايدارى دعوت مى كرد.

جنگ تا شب طول كشيد. در اين هنگام تيرى از جانب دشمن به پيشانى زيد اصابت كرد و در آن فرو رفت.

زيد كه بر اثر اصابت تير قادر به ادامه جنگ نبود، و از طرف ديگر نيز عده اى از يارانش در جنگ كشته شـده و عـده اى ديگر متفرق شده بودند، ناگزير دستور عقب نشينى صادر كرد.

شهادت زيد

شب، طبيب جرّاحى را آوردند تا پيكان تير را از پيشانى زيد بيرون بياورد، ولى پيكان به قدرى در بدن او فرو رفته بود كه بيرون كشيدن آن به سهولت مقدور نبود. سرانجام طبيب، پيكان را از پيشانى زيد بيرون كشيد ولى براثر جراحت بزرگ تير، زيد به شهادت رسيد.[1]

ياران زيد پس از مشاوره زياد تصميم گرفتند جسد او را در بستر نهرى كه درآن حدود جارى بود، به خاك سپرده و آب را روى آن جارى سازند تا مأموران هشام آن را پيدا نكنند. به دنبال اين تصميم، ابتداءاً آب نهر را از مسير خود منحرف كردند، و پس از دفن جسد زيد در بستر نهر، مجدداً آب را در مسير خود روان ساختند.

مع الأسف يكى از مزدوران هشام كه ناظر دفن زيد بود، جريان را به «يوسف بن عمرو» گزارش داد. به دستور يوسف، جسد زيد را بيرون آورده سر او را از تن جدا كردند و بدنش را در كناسه كوفه به دار آويختند و تا چهار سال بالاى دار بود.

آن گاه بدن او را از دار پايين آوردند و آن را آتش زدند و خاكسترش را به باد دادند!


[1] شهادت زيد در ماه صفر سال 121هجرى بود (مقاتل الطالبيين، ص 139).
نام کتاب : سيره پيشوايان نویسنده : پيشوايى، مهدى    جلد : 1  صفحه : 414
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست