responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 86

اين و از آن».

2. «اند» به معنى «چند»:

ياد دارم به سال پنجهواند *** به حقيقت نگويمت كه به چند

و گاه باشد كه با «كاف تصغير» استعمال يابد بلكه بيشتر است:

اندكى تامّل كن روزگار ما را بين *** بخت واژگون گشته، طالع سيه را بين

3. «برخى» كه جزئى از كلّ را است.

4. «بس»: «بس كه گفتم زبان من فرسود».

5. «بسا»: «بسا كس كه بگذشت و نامش نماند».

6. «بسى»: «بسى رنج بردم در اين سال سى».

7. «بسيار»:

آفاق را گرديده ام، مهر بتان ورزيده ام *** بسيار خوبان ديده ام، امّا تو چيز ديگرى

8. «بهمان» در شخص غير معيّن.

9. «پاره» كه جزوى از كلّ را باشد.

10. «چند»;

11. «چندى»; كه هر دو زمان نامحدود را باشند.

12. «چه»: «هرچه كنى، به خود كنى».

13. «چيز»;

14. «چيزى» كه هر دو در مقام كنايت از غير آدمى استعمال شوند.

15. «خيلى»: «زانگه كه ترا نديده ام، خيلى شد».

16. «دگر»:

به هر ديار كه بر چشم خلق خار شوى *** سبك سفر كن از آنجا برو به جاى دگر

و همچنين در سه لفظ «ديگر»، «دگرى» و «ديگرى».

17. «دگرى».

18. «ديگر».

19. «ديگرى».

20. «كس»;

21. «كسى»; هر دو معروف است.

نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 86
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست