در نظر نيست مرا جز تو كسى در عالم *** بر من اى شوخ ترا هم نظرى هست كه نيست
به طواف كعبه رفتم به حرم رهم ندادند *** كه برون در چه كردى كه درون خانه آيى
«نشسته بود كه تب بر وى غلبه كرد»، «نفس را وعده دادن به طعام آسانتر است كه بقّال را به دِرَم»; و مخفى نماند كه لفظ «كه» در همه اين ها از براى بيان و اوّلى در اصل «مانند آن كه» و دويّمى «يا اين كه» و سيّمى «گفتند كه برون در چه كردى» و چهارمى «ناگاه كه تب» و پنجمى «از آن كه بقّال را به درم وعده دهى» و مانند اين ها.
«كى» ادات استفهام است.
گ پارسى
«گار» مبالغه و نسبت و لياقت و فاعليّت را باشد.
«گان» مفيد نسبت و لياقت است.
«گاه»;
«گاهان» زمان و مكان.
«گده» ادات مكان است.
«گر» ادات شرط و مخفّف «گار».
«گِن» اتّصاف و نسبت را باشد.
«گون» قسم و نوع و رنگ و لون.
«گه» مخفّف «گاه».
«گى» ادات اسم مصدر.
«گين» فاعليّت و اتّصاف و نسبت.
ل
«لاخ» از ادوات مكان و غلبه و كثرت.
«لختى» از كنايات است.
م
«ما» ضمير جمع متكلّم.
«مان» ادات تشبيه و مكان و به معنى اثاث و اوضاع خانه همچو «خانمان» و ضمير جمع متكلّم است.
«مانند» ادات تشبيه.
«مر» حرف زايد و حصر و تخصيص را نيز باشد:
مر او را رسد كبريا و منى *** كه ملكش قديم است و ذاتش غنى