نام کتاب : در بارگاه نور نویسنده : صديق، ناصر الدين جلد : 1 صفحه : 26
نتيجه :
از آنچه گذشت، معلوم مى گردد كه حقيقت« عبادت» چيزى بالاتر از خضـوع، تـذلل و تعظيم فـوق العاده است و هرخضوعى را نمى توان به معناى پرستش قلمداد كرد.
سئوالى كه دراينجا خود نمائى مى كند، اينست كه آن جوهرى كه حقيقت عبادت را تشكيل مى دهد و آن عنصرى كه هرگاه با خضوعى همراه باشد، به آن رنگ عبادت مى بخشد، چيست؟
در پاسخ اين سئوال مى گوئيم:
« عبادت» به معناى آن خضوعى است كه ازإ عتـقاد به « الوهيِّت» و « رُبُوبيِّت» سرچشمه مى گيرد، به عبارت ديگر، پرستش، تعظيم و فروتنى در برابر موجودى است كه توأم با خدا دانستن وى ويا نسبت دادن كارهاى خدائى به او باشد. بنابراين جوهر« عبادت» عبارت است از اعتقاد به «الوهيِّت» و خدا دانستن معبود.
از اينرو هر خضوعى كه از چنين اعتقاد ى خالى باشد، نمى تواند به معناى عبادت و پرستش به شمار آيد. ولذا، قرآن مجيد به هنگام امر به عبادت خدا، به انكار« إله» و خدائى جز « اللّه» برمى خيزد و مقام الوهيت
نام کتاب : در بارگاه نور نویسنده : صديق، ناصر الدين جلد : 1 صفحه : 26