نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 489
شرحها
در دو آیه دو حکایت و سرگذشت بررسی شده که هر یک نشانهای از معاد و
زنده شدن بعد از مردن است، اول خلاصه آنها را نقل کرده سپس به تفسیر آیات
میپردازیم. 1- مردی از پیامبران خدا الاغی سوار شده با مقداری از طعام و
آب که همراه دارد مشغول راه رفتن است، در اثنای راه به شهری یا دهی
میگذرد که اهل آن همه مرده و خانهها خالی و بیصاحب ماندهاند. آن
پیامبر با دیدن آن منظره میگوید: خدا این مردم را چگونه زنده خواهد کرد،
پس از این سخن او را در همانجا خواب و مرگ فرا میگیرد و صد سال تمام از
مرگ او میگذرد. سپس خدا او را زنده میکند و میگوید: چقدر در اینجا بودهای؟ میگوید: یک روز یا مقداری از یک روز. وحی
میآید: نه بلکه صد سال در اینجا ماندهای، آن گاه وحی میرسد: به طعام و
آبت نگاه کن که فاسد نشدهاند (تو هم بیآنکه فاسد شوی همین طور ماندهای) و
آن گاه برای آنکه شکی در دلش نماند خطاب میرسد: به الاغت نگاه کن و ببین
چطور استخوانهای آن را رویهم سوار کرده و بر آنها گوشت میپوشانیم، او از
دیدن استخوانهای الاغ یقین میکند که صد سال در آنجا مانده است، و چون زنده
شدن الاغ را با چشم خود میبیند میگوید: دانستم که خدا به هر کاری
تواناست ضمنا خدا به وی میگوید که زنده شدن تو نشانهایست بر مردم که
بدانند قیامت حتمی است. 2- ابراهیم علیه السّلام آن پیامبر عظیم الشأن
روزی از خدا در خواستی کرد و گفت: پروردگارا به من نشان ده که مردگان را
چگونه زنده خواهی کرد؟ خطاب رسید: آیا زنده شدن مردگان را باور نکردهای؟
عرض کرد چرا، ولی میخواهم
نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 489