نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 162
اما به نظر من: باید آن را به ظاهر حمل کرد و
گفت: کوهها نسبت به خدا درک دارند و از خدا میترسند و بعضی از سنگها از
ترس خدا فرود میآیند. قرآن فرموده: همه چیز خدا را تسبیح میکنند ولی
شما تسبیح آنها را نمیفهمید. وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ
بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ اسراء/ 44 قرآن میگوید:
کوهها با داود هم صدا شده و تسبیح میکردند: إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبالَ
مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِشْراقِ ص/ 18 ایضا انبیاء/ 79 و
سبأ/ 10، قرآن میگوید: اگر این قرآن را به کوهی نازل میکردیم میدیدی که
از ترس خدا خاشع و پاره میشود حشر/ 21 پس چه بعدی دارد که سنگی از ترس خدا
از بالا فرود آید، کوه در نظر ما جامد است ولی نسبت به خدا شعور و درک و
ترس دارد باید اینگونه آیات را به حکم طرح مسئله حساب کرد و درباره آنها
تحقیق نمود (قاموس قرآن، جبل).
نکتهها
یک واقعه یا دو واقعه؟
بعضی از محققان مثل سید احمد خان هندی گفتهاند: قضیه بقره از آیه 67
شروع شده و در 71 ختم میشود، آیه: وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً ... و آیه
بعدی راجع به مطلب دیگری است به نظر او ضمیر «ببعضها» راجع به «نفس» است
یعنی: عضوی از مقتول را به خودش بزنید. خلاصه مطلب این است که: اگر در بنی
اسرائیل کسی کشته میشد برای کشف قاتل و مجرم لازم بود متهمین جمع شوند و
عضوی از مقتول را گرفته بر وی بزنند، قهرا آنها که قاتل نبودند با جرئت
میگرفتند و میزدند و قاتل به جهت «الخائن خائف» چون دچار تردید میشد
معلوم میگشت. ناگفته نماند: این مطلب فی نفسه کاملا طبیعی و قابل قبول است و در تورات
نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 162