نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 1 صفحه : 47
مثال 2-رياضى مىگويد دو طرف معادله جبرى- كه مشتمل به ارقام سلبى يا ايجابى مىباشد- ممكنست رقم ايجابى را از طرفى برداشته- و تبديل برقم سلبى نموده و در طرف ديگر بگذاريم- و بالعكس و اين سخنى است برهانى و البته حق است- .
و فلسفه اين سخن را بمعناى ثبوت نتايج مثبته مىپذيرد- نه بمعنى تبديل وجود به عدم يا بعكس آن- روى هم رفته مثل اين علوم و فلسفه- مثل يك خاركنى است كه تيشه خود را برداشته- و براى كندن خار رهسپار كوه مىشود- اگر كسى از كوه سرازير شده بوى بگويد مرو چيزى نيست- معناى سخن وى اينست كه در كوه خارى نيست- زيرا در ظرف غرض خاركن چيز و خار يكى است خار چيز- و البته معناى سخن وى اين نيست- كه كوه و سنگ و خاك و سبزه و هيچ موجودى نيست- و اگر اين سخن به صيادى كه سلاح بدست گرفته- و متوجه كوه است گفته شود معنى چيز شكار خواهد بود- زيرا پيش شكارچى چيز و شكار يكى است چيز شكار و همچنين...- .
ولى كسى كه هدف عمومى دارد- اين سخن چيزى نيست براى وى معنى بسيار وسيعى مىدهد- به طورى كه ناچار است بگويد دروغ است- .
از بيان گذشته نتيجه گرفته مىشود كه- با نظر مثبت يا منفى كه در علوم ديگر تهيه شده- يك نظريه مثبت يا منفى فلسفى را نمىتوان رد كرد
نكته 3
چنانكه گفته شد بحث فلسفى بحثى است- كه باثبات وجود و عدم اشياء مىپردازد- حالا اگر كسى فرض شود- كه بحث فلسفى در باره وى مؤثر نشود- يعنى نتواند علم قطعى بوجود چيزى بهم رساند- باحث مزبور سوفسطى ايده آليست ناميده شده- و در نقطه مقابل فيلسوف قرار مىگيرد- و از اين روى مكتبى كه متعرض وجود و
نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 1 صفحه : 47