نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 1 صفحه : 120
مشاهده مىكند عينا كه چيزى است- كه قابل انطباق به هيچ عضوى و خواص عضوى نيست- زيرا با زياده و نقيصه اعضاء تفاوت نمىكند- و با اختلاف سنين عمر- و تحليل رفتن قوا تغيير نمىپذيرد- جز اينكه كاملتر و روشنتر مىشود- و گاهى مىشود كه يك يا چندين
پس اينكه من هستم- روى حس مخصوص خود آگاهى بديهى است- و قابل استدلال نيست- دانشمندان استدلالات خود را متوجه- بيان حقيقت من يا خود نمودهاند- نه بيان اصل وجود من- زيرا وجود من يك امر بديهى است- .
از اينجا واضح مىشود كه استدلال معروف دكارت - از راه فكر و انديشه بر اينكه من هستم- كه بعبارت مخصوص ادا مىشود- من مىانديشم پس هستم مخدوش است- زيرا هستى هر كسى مانند خود انديشيدن بديهى است- بلكه بديهىتر است- زيرا آگاهى از انديشيدن با اضافه به ميم مىانديشم- فرع بر آگاهى و شعور بخود است- .
حالا برگرديم به اصل مطلب- و ببينيم آيا خود يا من كه وجودش- بر هر كسى بديهى است حقيقتش چيست- و داراى چه خصوصيتى است- و آيا ممكنست مادى باشد يا خير- .
در اينجا دو نظريه اساسى وجود دارد 1-نظريه حسى 2-نظريه روحانى- .
نظريه حسى-
صاحبان اين نظريه مىگويند كه خود يا من- عبارت است از مجموعه ادراكات مختلفى- كه بوسيله احساس يا تخيل و غيره- دائما و على التعاقب پيدا مىشوند- و لا ينقطع يكديگر را تعقيب مىنمايند- مطابق اين نظريه خود يك موجود وحدانى نيست- بلكه مجموعه احساسات و خيالات و افكارى است- كه سلسله واحدى را تشكيل ميدهند- پس من يعنى مجموعه ديدنها- و شنيدنها و به يادآوردنها و فكر كردنها- كه در طول زندگى پديد مىآيند- .
اين عقيده را ابتداء فلاسفه حسى و تجربى اروپا- كه از قرن هفدهم به بعد ظهور كردهاند- و اساس شناسائى صحيح را احساس و تجربه دانستند- اظهار داشتند- اين دانشمندان روى اصل اينكه- اساس معرفت صحيح حس و تجربه است- و حس جز به عوارض و حالات تعلق نمىگيرد- حقيقتى را غير از آنچه به تجربه در آيد قبول ندارند- البته انكار هم نمىكنند- و در ميان آنها كسانى
نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 1 صفحه : 120