فراخ
سينه، گشاده كتف، و سطبر ساق بود، مال بسيار داشت، و بذل بسيار كردي، و در
حرب جمل، مروان حكم او را تيري زد بر سينه، شهادت يافت، و مدت عمر او شست و
سه سال بود، و دختر او بعد از وفات او بسه سال، او را از گور برآورد و بر
كنار رودي بود، همچنان تازه، ببصره نقل كرد و دفن كرد، و اسماء اولاد او
اسماعيل و موسي و عمران و اسحاق و يعقوب و يوسف و زكريا و يحيي و عيسي و
عثمان و صالح، و دختران او چهار بودند، و اللّه اعلم بالصواب.
السادس زبير العوام رضي اللّه عنه
زبير عوام رضي اللّه عنه، مادر او عمه مصطفي بود عليه الصلاة و السلام
صفيه بنت مطلب [1]. شانزده ساله بود كه اسلام آورد، و بهر دو قبله نماز
گذارد، و هيچ غزوي از موافقت مصطفي عليه السّلام فوت نكرد، اول كسي كه در
راه خداي شمشير بركشيد او بود، و در روز بدر، چادر زرد بر سر بسته بود، و
ملايكه هم بدان شكل آمدند، و او سي و هشت حديث از پيغامبر روايت كند، مدت
عمر او پنجاه و اند سال بود، در مصاف جمل شهادت يافت. اسماء اولاد او
عبد اللّه و عروه و منذر و عاصم و مهاجر و خالد و عمر و مصعب و عبيد و
جعفر. و ده دختر بودند. رضي اللّه تعالي عنهم اجمعين.
السابع سعد بن ابي الوقاص رضي اللّه عنه
سعد ابي الوقاص، و كنيت او ابو عبد اللّه اسحاق [2] بود، و نام پدر
سعد مالك بود، و ابي وقاص كنيت پدر او بود، و مادر سعد عميه [3] بنت
سفيان بن اميه بود و او چنين ميگويد: كه من سيم كسم از آن جماعت كه ايمان
آوردند و در ان وقت نوزده ساله بود، و جمله غزوها با مصطفي عليه السّلام
بود، و اول كسي كه در راه خداي تير انداخت او بود، و در روز احد مصطفي عليه
السّلام او را فرمود: كه تير انداز، مادرم و پدرم فداي تو باد! او مرد
سياهچرده بود و بلند بالا و شكسته موي بود، و در آخر عمر، چشم او پوشيده
شد، و بلاد سواد
[1] كذا در اصل و نسخه پنجاب. [2] اصابه و الكني و الاسماء: ابو اسحق. [3] الاصابه: امه حمزه.