بطرف
شهر راندند [و عطف ايشان از لشكرگاه بجانب شهر، روز دوشنبه سيوم ماه جمادي
الاخري سنه خمس و خمسين بود، از سامانه بتعجيل راندند] كه دو روز و نيم
بعد مسافت صد كروه را قطع كردند، بامداد بعد از نماز بدر شهر راندند [1]، و در حوالي شهر طواف [2] كردند، و شب را در ظاهر دهلي ميان باغ
جود و كيلوكهري [3] و شهر لشكرگاه ساختند. و چون آن ملوك و لشكر بر اميد
وعده آن مكتوبات بباغ جود [4] رسيدند، فضل خدائي [5] آن بود: كه پيش
از آن بدو روز، جماعت مخالفان از شهر روان شده بودند [6]. چون آن ملوك
را از نقل ايشان معلوم شد، در كار خود متأني شدند، و از حضرت پادشاه فرمان
شد، تا دروازههاء شهر ببستند. و چون لشكر از شهر غايب بود، استعداد جنگ
كردند و امير الحجاب علاء الدين [7] اياز زنجاني [8] نايب [9]
امير حاجب، و الغ كوتوال بك جمال الدين نشاپوري [10]، و ديوان عرض ممالك
نصرهم اللّه، در محافظت شهر و استعداد مرد جنگ، آثار پسنديده نمودند، و در
ان شب بر باره شهر امراء و سر خيلان و معارف شهر را نامزد كردند. چون
بامداد روز جمعه شد حق تعالي لطيفهئي ساخت، و ملك كشلوخان عزيمت مراجعت
كرد، و ملوك ديگر و والده سلطان ملكه جهان چون مشاهده كردند [كه آن انديشه
باز نخواند] [11] جمله (بر) بازگشتن اتفاق كردند، و بيشتر حشم ايشان [آن
بود كه با ايشان] در مراجعت موافقت ننمودند، و در حوالي شهر مقام كردند، و
بسيار از اكابر و معارف دست راست [12] طلب كردند، و بخدمت درگاه
پيوستند، و آن ملوك[1] مط: قطع كردند و روز پنجشنبه ششم ماه جمادي الاخري بباغ خود نزول كردند، بامداد بعد از نماز بدر شهر آمدند [2] مط: طوف [3] اصل: باغ حور و كتلوكهري. مط و راورتي و پ: مانند متن. كيلوكهري بر ساحل جمعنا داراي عمارات قشنگي بود، امير خسرو در قران السعدين ذكر آنرا كرده، مقبره همايون بابر در آنجاست [4] اصل: باغ جود، در بعضي نسخ باغ خود است. در ظفر الواله (1: 722)
البستان المعروف باغ جوز است. قرائت صحيح آن باغ جود باشد كه برني نيز
بچنين املا آورده است. [5] مط: خداي تعالي [6] مط: مخالفان را از شهر روان كرده بودند [7] راورتي: بن اياز. پ: مانند متن. [8] در يكي از نسخ: ريحاني. پ: زنجاني [9] راورتي: و نايب [10] اصل: نيساپوري. [11] اصل: بخواند [12] مترجمان انگليسي اين جمله را به وعده امان ترجمه كردهاند در تاريخ
برني (488) گويد: شهاب سلطاني را بدست راست فرود آورد، در برهان قاطع (ص
859) دست دادن بمعني بيعت كردن و آرام گرديدن آمده، و دست راست كنايه از
وزير اعظم هم هست.