خبر
فتح بهكر رسيد، ملك ناصر الدين خود را در آب سند غرق كرد، و مدت حيات او
منقرض گشت، و مدت ملك او در زمين سند واچه و ملتان بيست دو سال بود.
الرابع بهاء الدين طغرل (السلطاني) المعزي [1]
ملك بهاء الدين طغرل نيكو سيرت (بود) بغايت منصف و غريب نواز، و بتواضع
آراسته، و او از بندگان قديم عهد سلطان غازي معز الدين [و الدنيا] بود، و
او را به تربيت بزرگ گردانيده بود، و حصار تهنكر كه ولايت بهيانه [2]
بود، بدان راي مضاف بوده است، چون فتح كرد بد و تفويض فرمود، او آن بلاد را
معمور گردانيد، و از اطراف هندوستان و خراسان تجار و معارف روي بدو نهادند
جمله را خانه و اسباب (مي) بخشيد، و ملك ايشان ميگردانيد تا بدين سبب
نزديك او ساكن ميشدند، چون سكونت قلعه تهنكر [3] او را و حشم او را
موافق نيامد، در ولايت بهيانه، شهر [4] سلطان كوت بنا كرد، و اندران جا
سكونت ساخت، و بطرف كاليور [5] مدام سوار ميفرستاد، و بعد از آنچه سلطان
غازي از بالاي حصار كاليور بازگشت، او را فرمود: كه اين قلعه ترا مسلم
ميبايد كرد. بدين اشارت بهاء الدين طغرل، فوجي از حشم خود بپاي قلعه
كاليور ساكن كرد، و بنزديك قلعه بر دو [6] فرسنگي حصار بنا كرد، تا سوار
مسلمانان شب آنجا باشند، و هر روز بپاي قلعه ميتازند. مدت يك سال برين
قرار بودند، چون كار بر اهل [قلعه] كاليور تنگ شد به نزديك سلطان قطب الدين
رسل فرستادند، و قلعه بسلطان قطب الدين دادند و ميان ملك بهاء الدين طغرل و
سلطان اندك (مايه) غباري بود، و ملك بهاء الدين طغرل بس نيكو اعتقاد بود، و
از وي در ديار بهيانه آثار خير بسيار ماند و درگذشت و برحمت حق پيوست.
رحمة اللّه عليهم.
[1] راورتي: ملك بهاء الدين طغرل المعزي السلطاني [2] اصل: و حصار ستيكر كه ولايت بهتانه بود بوي مضاف. پ: بتهانه، بهيانه. در 50 ميلي جنوب غربي آگره واقع است (ايليوت 2: 301). [3] اصل: تهنكير. مط: تهنكر. راورتي: تهنكير. كه اكنون قلعهئي بنام
تهنگر هدر 15 ميلي جنوب بيانه موجود است (كتاب راههاي هند، ص 19 تأليف
سيلي) [4] اصل: بهتانه. مط: بهيانه، شهر سلطانكوت. در يكي از نسخ خطي: سيالكوت. راورتي: بهيانه شهر سلطانكوت. [5] مط: كاليوان. راورتي: گواليار. [6] اصل: قلعه ميبرد و فرسنگي.