الحمد اللّه [2] الذي جعل المماليك ملوكا، و جوهر السلطنة في قوالب
العباد مسبوكا، و الصلوات [3] علي من ختم النبوة مسلوكا. و السلام علي
آله و اصحابه- الذين بسيوفهم دم الاعداء مسفوكا [4]. اما بعد: چنين
گويد بنده ضعيف رباني، منهاج سراج جوزجاني [5] عصمه اللّه عن الركون الي
الفاني، كه اين طبقه [6] مخصوص است، بذكر سلاطين كه بندگان حضرت و
چاكران سلطان غازي معز الدين محمد سام طاب ثراه بودند، و در ممالك
هندوستان، بتخت سلطنت نشستند، و سرير آن پادشاه بديشان رسيد، همچنانكه بر
لفظ مبارك او رفته بود، و پيش ازين تحرير يافته است، ميراث دار پادشاهي
گشتند، تارك مبارك ايشان بتاج ملك ارثي آن پادشاه متوج [7] گشت، و آثار
انوار دين محمدي، بواسطه دولت ايشان بر صحايف اطراف و اكناف مملكت هندوستان
باقي ماند و تا باد چنين باد. اللهم ارحم السلاطين الماضين و ايدنا بنصرة
الباقين [8].
سلطان كريم قطب الدين حاتم ثاني طاب مرقده، پادشاه مردانه و بخشنده بود
حق تعالي او را شجاعت و كرمي بخشيده بود، كه در شرق و غرب عالم، در عصر او
پادشاهي را نبود، و چون حق تعالي خواهد كه تا بنده را در دل خلق عظمتي و
فري [10] ظاهر گرداند، بصفت شجاعت و كرم موصوف كند، تا دوست و دشمن را
بنوازش و سخا و گزارش وغا مخصوص گرداند، چنانچه اين پادشاه كريم غازي بود،
تا از بخشش و كوشش او ديار هندوستان، از دوست و دشمن پر و تهي [11] گشت،
بخشش او همه لك (لك) و كشتن او (همه) لك لك بود، چنانچه ملك الكلام بهاء
الدين اوشي در مدح اين پادشاه (كريم مي) فرمايد:
[1] جاي اين عنوان در اصل سپيد است. از مط گرفته شد [2] اصل: بحمد اللّه [3] مط: و الصلاة [4] اصل: مفوگاه [5] اصل: جورجاني [6] اصل: طبقات [7] اصل: متوجه [8] اصل: و ايد بالنصره الباقين [9] در اصل اين عنوان نيست. راورتي: المعزي السلطاني. مط: مانند متن. [10] مط: و وقري [11] اصل: بروبهي.