responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 168

مصطفي از مكه بمدينه هجرت كرد. در سنه سبع من الهجره مصطفي عليه السّلام عبد اللّه بن حذافه سهمي [1] را بنزديك پرويز برسالت فرستاد، و نامه نبشت و به اسلامش دعوت كرد، اسلام قبول نكرد، و نامه مصطفي پاره كرد، و دو مرد بفرستاد نزديك ملك يمن كه بنده از بندگان ما در حجاز دعوت نبوت ميكند، او را بگير بنزديك من فرست. ايشان را گفت: اول نزديك محمد رويد اگر نيايد بنزديك ملك يمن رويد، تا مدت شش ماه بمكه بماندند، تا بعد از شش ماه تنگ آمدند خواستند تا بملك يمن روند بخدمت مصطفي عليه السّلام آمدند، كه ما تنگ آمديم، مصطفي عليه السّلام فرمود: كه خداي مرا خبر كرد، كه دوش شيرويه [2] پسر پرويز پدر را بكشت ايشان برفتند چون نزديك ملك يمن رسيدند، نامه شيرويه رسيده بود، و آن معجزها ايشان را روشن شد، باز آمدند، و ايمان آوردند، و ملك پرويز به آخر شد. و اللّه اعلم.

الرابع شيرويه‌

بن پرويز. بعد از پدر به تخت نشست، و مادر او دختر ملك روم بود مريم نام. چون پدر را بكشت، محبوسان را خلاص داد، سي هزار مرد كه در حبس پرويز بودند همه را آزاد كرد، و زنان پدر را شوهر داد. بروايت ديگر شانزده برادر بروايت ديگر هژده برادر را با پدر بكشت، و با خلق داد و عدل كرد. اما نظام از كار ملك عجم برفت، و فتور باطراف آن راه يافت و در عهد او قحط افتاد، كه از ده تن نه تن دران قحط هلاك شدند. از پرويز دو دختر ماند: يكي پوران دخت [3] يكي آزرميدخت [4]. هر دو برادر را ملامت كردند كه از حرص پدر و برادران را بكشتي، نفرين كردند او را. در كتاب چنين ديده شد، كه چون پدر را بكشت به زن پدر شيرين نام طمع كرد، او را بخود خواند. شيرين جواب داد: كه ما را بعد از پدر تو بهتر از تو نخواهد بود، اما يك هفته صبر كن، تا در وفاء پدر تو تعزيت بدارم، تا خلق مرا به بيوفائي سر زنش نكنند شيرويه شيرين را مهلت داد شيرين يك هفته بر سر خاك پرويز رفت و هر چه از مال و نعمت داشت


[1] اصل: خذافه بقرار الاصابه (4: 55) عبد اللّه بن خذافه بن قيس بن عدي بن سعد بن سهم القرشي السهمي.
[2] اصل: شرويه
[3] اصل وپ: توراندخت. طبري (2: 166) و مروج مسعودي (1: 175): بوران
[4] اصل وپ: آرزومندخت، جمهور: آزرمي دخت.
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 168
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست