نام کتاب : روضة الشهداء نویسنده : کاشفی، ملا حسین جلد : 1 صفحه : 495
مرآة الجنان آورده كه بعد از قتل امام حسين «عليه السلام» اندك وقتى را سر عبيد اللّه زياد به دار الاماره كوفه آوردند و آن سر خبيث مذمّم را آنجا كه سر مطيّب مكرّم امام حسين «عليه السلام» نهاده بودند به نهادند.
و امام ترمذى «رحمه اللّه» به سند خود از عمارة بن عمر نقل مىكند كه چون سر ابن زياد و اصحاب او را به مسجد كوفه آوردند در رحبهاى نهادند، من آنجا رسيدم و آواز مردم شنيدم كه مىگفتند: آمد آمد ناگاه مارى بيامد و به ميان آن سرها درآمد و به سوراخ بينى ابن زياد رفت و اندك زمانى درنگ كرده بيرون آمد و برفت تا از نظر مردم غايب شد، باز فرياد مردم برآمد كه: آمد آمد كه همان مار بيامد و همان عمل كه پيشتر كرده بود تكرار نمود و چند نوبت اين عمل مشاهده افتاد امام يافعى فرمود كه علما فرمودهاند كه اين مكافات آن فعل بود كه با سر امام حسين به ظهور رسانيد و اين از نشانههاى عذاب آشكار وى است، و اين نقل در شواهد مذكور است. و هم در شواهد آورده كه يكى از بدبختان در مدينه خطبه خواند و به قتل امام حسين عليه السلام اظهار شادى و خوشحالى نمود. شب آن در مدينه آوازى شنيدند و صاحب آن را نديدند و سه بيت شنيدند كه مىخواند و يكى از آن ابيات اين است:
ايّها القاتلون جهلا حسينا أبشروا با لعذاب و التّنكيل يعنى اى كشندگان حسين از روى جهل و بىخردى مژده باد شما را به عذاب دوزخ و به پند مقيد بودن در سجن سجين. و ترجمۀ ديگر آن است كه هر كه در آسمان است بر شما نفرين مىكند از ارواح أنبيا و ملائكه و گروه مقرّبان، و معنى بيت سوم آن است كه شما لعنت كرده شدهايد به زبان پسر داود يعنى سليمان «عليهما السلام» و به زبان عيسى «عليه السلام» كه صاحب انجيل است. و هم در شواهد نقل كرده كه يكى از غازيان ارض روم گفته است كه در يكى از كنايس ايشان ديدم كه نوشته بودند:
أ ترجو أمة قتلت حسينا شفاعة جدّه يوم الحساب پرسيدم كه اين را كه نوشته؟ گفتند: نمىدانيم و ابو المفاخر فرموده كه: اين چهار بيتى است و تاريخ نوشتن اين ابيات هم در تحت آن بوده، حساب كردهاند به سيصد سال
نام کتاب : روضة الشهداء نویسنده : کاشفی، ملا حسین جلد : 1 صفحه : 495