نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : امامی، عبدالنبی جلد : 1 صفحه : 126
نیز
فی قوله تعالی: «یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ»،
[1] فرموده: «یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ» به حال آنان، (که ایشان) «أَغْنِیاءَ
مِنَ التَّعَفُّفِ»، بینیازند، به خاطر خودداری کردن از سؤال (از
دیگران). [2] شبّر هم در تفسیرش فرموده: «وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ»؛ یعنی در خوردن آن (مال یتیم) پاکدامنی نمایند. [3] نیز فی قوله: «وَ لْیَسْتَعْفِفِ»، گفته: و باید در عفت و پاکدامنی نمودن (درباره آن)، جدیّت و تلاش نماید. [4] همچنین فی قوله: «وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ»، فرموده: از برداشتن چادر خودداری کنند. [5] همینطور فی قوله تعالی: «أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ»، گفته: از آن جهت که آنان از سؤال نمودن (از دیگران)، خودداری دارند. [6] علامه
طباطبایی در المیزان فرموده: «وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ»،
به معنای آن است که کسی که ولیّ یتیم است و در معاش خود نیازی به استفاده
نمودن از مال یتیم ندارد، باید راه عفت را بجوید و لازمه آن این است که از
اموال آنان چیزی نگیرد. [7] نیز فی قوله تعالی: «وَ لْیَسْتَعْفِفِ
الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً»، فرموده: استعفاف و تعفّف، از نظر معنا به
هم نزدیکند، و مراد از نیافتن نکاح، عدم قدرت بر مهر و نفقه است، و معنای
آیه، امر به تعفّف و احتراز از وقوع زناست برای کسی که قدرت بر نکاح ندارد
تا خدای تعالی از فضلش او را بینیاز گرداند. [8] همینطور فی قوله
تعالی: «وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ»، فرموده: کنایه از احتجاب
(پوشاندن) است؛ یعنی با حجاب بودن برای آنان بهتر از این است که حجاب (و
چادر) را بردارند. [9] [1]. بقره/ 273. [2]. کشّاف، ج 1، ص 398. [3]. تفسیر شبّر، ص 180. [4]. همان، ص 736. [5]. همان، ص 747. [6]. همان، ص 112. [7]. المیزان، ج 4، ص 185. [8]. همان، ج 15، ص 122. [9]. همان، ج 15، ص 178.
نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : امامی، عبدالنبی جلد : 1 صفحه : 126