راغب در مفردات گفته: عفّة، عبارت از حصول حالتی برای نفس است که به
واسطه آن از غلبه شهوت جلوگیری به عمل میآید. متعفّف، کسی است که به نیروی
تمرین و چیرگی برای رسیدن به آن حالت اقدام میکند، و استعفاف، طلب و
درخواست نمودن عفت است. قال: «وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ»،
«وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً.» [4] فخر الدین در
مجمع البحرین میفرماید: قوله تعالی: «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا
یَجِدُونَ نِکاحاً.»؛ یعنی اگر شخص فقیری بترسد که با نکاح نمودن، فقر او
زیادتر شود، باید در چیره شدن بر شهوت خود بکوشد و عفت و پاکدامنی را با
ریاضت و سختی کشیدن به هدف آرام نمودن شهوت جنسی به دست آورد؛ چنانکه
فرمود: «یا معشر الشباب! من استطاع منکم الباه، فلیتزوج، و من لم یستطع؛
فعلیه بالصوم؛ فانه و جاء.»: ای جوانان! از شما هر کس که قدرت بر جماع
نمودن دارد، باید ازدواج کند، و هرکس که قادر بر ازدواج نباشد، بر اوست که
روزه بگیرد که روزه گرفتن او را (با تسکین دادن نیروی شهوانی) متعادل
میکند، و گفتهاند: استعفاف، همان نکاح است. پس قوله: «وَ
لْیَسْتَعْفِفِ»، بدین