نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 697
هرگاه از آغاز كنارهگيرى كرده بوديد كار شما آسانتر بود تا اينكه نخست بيعت
كنيد و بعد به بهانهاى سرباز زنيد.
شما پنداشتهايد كه من قاتل «عثمان» هستم، بياييد تا ميان من و شما كسانى حكم
كنند كه هم اكنون در «مدينه» اند؛ نه به طرفدارى من برخاستهاند و نه به طرفدارى
از شما. سپس هركس به اندازه جرمى كه در اين حادثه داشته، بايد مسؤوليّت آن را
بپذيرد. اى دو پيرمرد و اى كسانى كه زمام امور عدّهاى را به دست گرفتهايد! از
رأى و نظريه خود بازگرديد، چرا كه الآن بازگشت شما از اين راه خلاف، تنها موجب ننگ
است (آن هم به عقيده شما) ولى ادامه اين راه، هم ننگ و هم آتش دوزخ را براى شما
فراهم مىسازد! والسلام.
نامه 55
به معاويه
امّا بعد! خداوند سبحان دنيا را مقدّمهاى براى ما بعد از آن (آخرت) قرار داده
و اهل دنيا را در بوته امتحان در آورده، تا روشن شود كدام يك بهتر عمل مىكنند، ما
براى دنيا آفريده نشدهايم و تنها براى كوشش و تلاش در آن مأمور نگشتهايم؛ ما در
دنيا آمدهايم تا به وسيله آن آزمايش شويم، خداوند مرا به تو و تو را به وسيله من
در معرض امتحان در آورده و يكى از ما را حجّت بر ديگرى ساخته. تو به دنيا رو آوردى
و تفسير قرآن را بر خلاف حق، وسيله رسيدن به دنيا ساختى و مرا در برابر چيزى
مؤاخذه مىكنى كه دست و زبانم هرگز به آن آلوده نشده؛ (اشاره به قتل عثمان است) تو
و اهل شام آن را دست آويز كردهايد و به من نسبت دادهاى تا آنجا كه عالمان شما
جاهلانتان را و آنها كه سركارند از كار افتادگان شما را به آن تشويق مىكنند.
از خدا بترس! و با شيطان كه در رام كردنت مىكوشد ستيزه كن! و روى خويش را به
سوى آخرت كه راه من و توست بگردان و بترس از آن كه خداوند تو را به زودى به يك
بلاى كوبنده كه ريشه ات را بزند و دنبالهات را قطع كند دچار سازد، من براى تو
سوگند ياد مىكنم، سوگندى كه تخلّف ندارد، بر اين كه اگر (خداوند من و تو را در
ميدان نبرد گرد آورد و) مقدّرات، من و تو را به پيكار با يكديگر كشاند، آنقدر در
برابر تو بمانم «تا خداوند ميان ما حكم فرمايد كه او بهترين حاكمان است» [1] (اشاره به
اينكه از دست من نجات نخواهى يافت).