نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 279
هنگامى كه سخن به اينجا رسيد يكى از اصحابش گفت: اى اميرمؤمنان! از غيب سخن
مىگويى و به علم غيب آشنايى؟ امام عليه السلام خنديد و به او كه از طائفه «بنى
كلب» بود فرمود:
اى برادر كلبى! اين علم غيب نيست، اين فراگرفتهاى است از عالمى (پيامبر)، علم
غيب تنها علم قيامت است و آنچه خداوند سبحان در اين آيه بر شمرده است كه: «آگاهى
به وقت قيام قيامت نزد اوست، او باران را نازل مىكند و از آنچه در عالم جنين است،
باخبر است و كسى نمىداند كه فردا چه كار خواهد كرد و كسى نمىداند كه در كدام
سرزمين از دنيا مىرود». [1] پس خداى سبحان از آنچه در رحمهاست پسر يا دختر، زشت يا زيبا، سخاوتمند يا بخيل،
سعادتمند يا شقى و آن كسى كه هيزم آتش است و يا در بهشت همسايه و دوست پيامبران
است، از همه اينها آگاه است.
اين است آن علم غيبى كه غير از خدا كسى نمىداند و جز اينها علمى است كه
خداوند به پيامبرش تعليم كرده و او به من آموخته است و برايم دعا نمود كه خدا آن
را در سينهام جاى دهد و اعضا و جوارحم را از آن مالامال سازد.
خطبه 129
كه درباره «مقياسها» ايراد كرده
نيكان شما چه شدند؟
اى بندگان خدا! شما و آنچه مورد علاقه شما از اين دنياست، مهمانهايى هستيد در
مدّتى معيّن و بدهكارانى هستيد مورد مطالبه؛ سرآمدى كوتاه داريد و اعمالتان همگى
محفوظ است، چه بسيارند كوشش كنندگانى كه به جايى نرسيدند و زحمتكشانى كه زيان
كردند، در زمانى واقع شدهايد كه خير و نيكى جز عقب ماندگى چيزى به بار نمىآورد!
و شرّ و بدى عامل پيشروى است! و شيطان جز طمع در هلاكت مردم كارى ندارد؛ پس اكنون زمانى
است كه وسائل پيشرفت شيطان قوى شده، نيرنگ و فريبش همگانى گشته و بدست آوردن شكار
برايش آسان شده است، به هر سو كه مىخواهى نگاه كن، آيا جز فقيرى كه با فقر دست و
پنجه نرم مىكند، يا ثروتمندى كه نعمت خدا را به كفران تبديل كرده يا بخيلى كه با
بخل ورزيدن در اداى حقوق الهى، ثروت فراوانى گردآورده