نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 151
و چند صباحى توقّف، در اين سراى آزمايش و عبرت برايتان مقرّر داشته، در اين
دنيا آزمايش مىشويد، و در برابر اعمالتان محاسبه مىگرديد.
دگرگونيهاى دنيا
(آرى) آب اين جهان هميشه تيره و
همواره با گل و لاى توأم بوده است، منظرهاى دلفريب و سرانجامى خطرناك دارد، فريبنده
و دلانگيز است امّا دوامى ندارد، نورى است در حال غروب، سايهاى زوالپذير و
ستونى است مشرف بر سقوط، و هنگامى كه نفرتكنندگان به آن دل بستند و بيگانگان از
آن، به آن اطمينان پيدا كردند، همانند اسبى كه بطور غافلگيرانه پاهاى خود را بلند
كرده و سوار را به زمين مىافكند، آنها را بر زمين مىكوبد، و با دامنهاى خود آنها
را گرفتار مىسازد، و تيرهاى خود را به سوى آنان پرتاب مىكند، طناب مرگ به گردن
انسان مىافكند، و به سوى گورى تنگ و جايگاهى وحشتناك كه از آنجا محلّ خويش را در
بهشت و دوزخ مىبيند، و پاداش اعمال خود را مشاهده مىكند، مىكشاند! همچنان
آيندگان به دنبال گذشتگان گام مىنهند، نه مرگ از نابودى مردم دست مىكشد، و نه
مردم از گناه، و همچنان تا پايان زندگى و سرمنزل فنا و نيستى آزادانه پيش مىروند.
رستاخيز
تا آنجا كه امور پى در پى بگذرد و زمانها سپرى گردد، و رستاخيز نزديك شود، در
آن زمان آنها را از بيغوله هاى گور و لانه هاى پرندگان و جايگاه درندگان و
ميدانهاى جنگ، بيرون مىآورد، با شتاب به سوى فرمان پروردگار روى مىآورند، به
صورت دسته هاى خاموش و صفوف ايستاده حاضر مىشوند، گرچه جمع آنها بسيار است ولى از
ديدگاه علم نافذ پروردگار مخفى نمىمانند ...
و به خوبى صداى (فرشتگان) به گوش آنها مىرسد، لباس نياز و خضوع به تن
پوشيدهاند، درهاى حيله و فريب بسته شده، آرزوها قطع گرديده، دلها ساكن، صداها (از
اوج خويش افتاده) آهسته از گلو بيرون آيد، عرق از گونه ها سرازير، اضطراب و وحشت
آنها را فرا گرفته است؛ بانگى رعد آسا گوشها را به لرزه آورد و به سوى پيشگاه
عدالت براى دريافت كيفر و پاداش و بهرهمند شدن از ثواب، فرا مىخواند.
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 151