نام کتاب : معاد و جهان پس از مرگ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 187
سواد شدهام، تكامل يافتهام و باز هم خواهم يافت، ولى يك آدم ديگر نشدهام، و
به همين دليل همه مردم از آغاز تا پايان عمر مرا يك آدم مىشناسند، يك نام دارم،
يك شناسنامه دارم و ...
. اكنون بنشينيم و حساب كنيم و ببينيم اين موجود واحدى كه سراسر عمر ما را
پوشانده چيست؟ آيا ذرات و سلولهاى بدن ما و يا مجموعه سلولهاى مغزى و فعل و
انفعالات آن است؟ اينها كه در طول عمر ما بارها عوض مىشوند و تقريباً در هفت سال
يكبار تمام سلولها تعويض مىگردند، زيرا مىدانيم در هر شبانه روز ميليونها سلول
در بدن ما مىميرد و ميليونها سلول تازه جانشين آن مىشود، همانند ساختمانى كه
تدريجاً آجرهاى آن را بيرون آورند، و آجرهاى تازهاى به جاى آن كار بگذارند، اين
ساختمان بعد از مدتى به كلى عوض مىشود اگر چه مردم سطحى متوجه نشوند و يا همانند
استخر بزرگى كه از يك طرف آهسته آهسته آب وارد آن مىشود، و از طرف ديگر خارج
مىگردد، بديهى است بعد از مدتى تمام آب استخر عوض مىشود اگر چه افراد ظاهربين
توجه نداشته باشند و آن را به همان حال ثابت ببينند.
به طور كلى هر موجودى كه دريافت غذا مىكند و از سوى ديگر مصرف غذا دارد،
تدريجاً «نوسازى» و «تعويض» خواهد شد.
بنابراين يك آدم هفتاد ساله احتمالًا ده بار تمام اجزاى بدن او عوض شده است.
بنابراين اگر همانند ماديها، انسان را همانند جسم و دشتگاههاى مغزى و عصبى و خواص
فيزيكوشيميايى آن بدانيم بايد اين «من» در مدت هفتاد سال ده بار عوض شده باشد و
همان شخص سابق نباشد، در حالى كه هيچ وجدانى اين سخن را نخواهد پذيرفت.
نام کتاب : معاد و جهان پس از مرگ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 187