responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قرآن و آخرين پيامبر نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 87

- او الآن كجاست؟

- در كنار كعبه (در حجر اسماعيل) نشسته و مردم را با كلمات مخصوصى به آئين خود مى‌خواند.

- آيا من مى‌توانم با او ملاقات كنم؟

- آرى، ولى بسيار خطرناك است. زيرا ممكن است تو را با گفتار خود سحر كند!

- بالاخره من ناچارم اطراف خانه كعبه طواف كنم، چگونه ممكن است سخنان او را نشونم، مگر او در حجر اسماعيل كنار كعبه ننشسته است؟

- چرا ... ولى بيا اين قطعه «پنبه» را بگير و در گوش بگذار تا سخنان او را نشوى!

- پنبه ...؟!

- آرى پنبه!.

«اسعد» پنبه را گرفت و در گوش گذارد، و براى طواف به مسجدالحرام آمد و مشغول طواف شد، در «دور اول» نگاه عميقى به پيغمبر اسلام (ص) افكند كه اطراف او را مانند تشنگانى كه دور چشمه «آب زندگى» جمع شوند گرفته‌اند، و با دقت به سخنانش گوش مى‌دهند در «دور دوم» طاقت نياورد، با خود گفت اين چه كار احمقانه‌اى است كه من گوش خود را ببندم و از چنين جريان مهمى كه در مكه ميگذرد بى‌خبر باشم. اين پنبه «لعنتى» را بايد از گوش خود بيرون كنم ببينم چه خبر است؟

اين را گفت و پنبه را با خشم و نفرت از گوش به در آورد و بيرون انداخت و با روئى گشاده خدمت پيغمبر (ص) آمد.

نام کتاب : قرآن و آخرين پيامبر نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 87
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست