responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قرآن و آخرين پيامبر نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 327

مى‌زد، هر چند به سود او بود، و مردم را به واقعيات آشنا مى‌ساخت.

مثلًا هنگامى كه «ابراهيم» فرزند پيامبر در زمان حيات او بدرود زندگى گفت و هم‌زمان آن آفتاب گرفت، و مردم اين را معجزه‌اى براى پيامبر تلقى كردند و گفتند:

گرفتن آفتاب به خاطر مرگ فرزند پيامبر بوده، فوراً به منبر رفت و فرمود:

«ايُّها النَّاسُ! انَّ الشَّمْسَ وَ القَمَرَ آيتانِ مِنْ آياتِ اللّهِ يَجْرِيانِ بِامِرِهِ مُطِيعانِ لَهُ، لا يَنْكَسِفانِ لِمِوُتِ احَدٍ وَ لالِحَياتِهِ، فَاذِا انكَسَفا او احَدُهُما صلواثمَّ نَزَلَ مِنَ المِنْبَرِ فَصَلّى‌ بِالناس الكُسوف فَلَمَّا سَلَّمَ، قالَ يا عَلى قُمْ فَجَهِزْ ابِنْىِ!» [1]: «اى مردم آفتاب و ماه دو نشانه از نشانه‌هاى خداوندند، به فرمان او حركت مى‌كنند و مطيع امر او هستند، نه براى مرگ كسى تاريك ميشوند و نه براى زندگى كسى، هنگاميكه كسوف و خسوف روى دهد نماز بخوانيد (و به ياد خدائى بيفتيد كه اينها همه مخلوق او و سر بر فرمان وى هستند، نه همچون آفتاب و ماه‌پرستان كه اين دو را مى‌پرستيدند).

سپس از منبر پايين آمد و فرمود: على، برخيز و مقدّمات دفن فرزندم را فراهم كن».

از عبارت اخير استفاده ميشود كه پيامبر پيش از اقدام به تجهيز و دفن فرزند، زمزمه ارتباط «كسوف» با «مرگ فرزند» را از مردم شنيد، براى اينكه اين فكر نادرست را در نطفه خفه كند به منبر برآمد و آن جمله‌هاى تاريخى را گفت.

مطمئناً اگر او دعوى نبوت را وسيله‌اى براى مقاصد شخصى قرار داده بود نه تنها نبايد با اين طرز فكر مبارزه كند بلكه بايد از آن حداكثر


[1]. بحارالانوار جلد ششم باب عدد اولادالنبى (ص)

نام کتاب : قرآن و آخرين پيامبر نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 327
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست