نام کتاب : قرآن و آخرين پيامبر نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 21
«ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدًى
لِلْمُتَّقينَ.»[1]
فَأَمَّا
الَّذينَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إيمانًا وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ وَ أَمَّا
الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا
وَ هُمْ كافِرُونَ[2] يعنى: آن كتاب با عظمتى است
كه شك در آن راه ندارد و مايه هدايت پرهيزكاران است.
اما كسانيكه
ايمان آوردهاند هنگاميكه آيات آنرا ميشنوند بايمان آنها ميافزايد و شاد مىشوند،
ولى آنها كه دلهايشان «مريض و بيمار» است بر پليدى آنها ميافزايد تا آنجا كه
بىايمان از جهان ميروند! ...
فرق افراد با
ايمان و بىايمان (يا ضعيف الايمان) در واكنشى كه در برابر آيات قرآن نشان ميدهند،
بسيار روشن است، آنها كه ايمان به قرآن دارند آنرا يك برنامه عالى زندگى و يك
داروى حيات بخش ميدانند، چطور ممكن است «بيمار» از داروى حيات بخشى كه به تأثير آن
ايمان دارد چشم بپوشد؟
بنابراين
آنها تمام اصول زندگى خود را با قرآن منطبق مىسازند. ولى آنها كه اين حقيقت را
كاملًا درك يا باور نكردهاند و بگفته قرآن دلهاى آنها بيمار است نه تنها اصول
زندگى خود را با دستورهاى عالى قرآن تطبيق نميكنند، بلكه بسيار مىشود براى توجيه
تبهكارىهاى خود، قرآن را دستاويز قرار ميدهند و حقايق آنرا بميل خود تفسير و
تحريف ميكنند و همين سوء استفاده باعث مىشود كه بيشتر سقوط كنند و بر پليدى آنها
افزوده شود.