نام کتاب : قرآن و آخرين پيامبر نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 139
پيدا كند هلاكشان نكند.
ابراهيم با احتياط كامل عدد را پائين كشيد، و هر بار براى اينكه اوقات خداوند
تلخ نشود! با اعتذار و پوزش تمام سخن را آغاز ميكرد براى دو مرتبه صريحاً گفت:
«تمنّا دارم عصبانى نشوى!» تا اينكه
عدد به ده نفر رسيد، مثل اين كه ابراهيم جرأت نكرد بيش از اين پائين بيايد، لذا در
همين جا سكوت را بر ادامه سخن ترجيح داد.
و هنگاميكه بحث به اينجا كشيد و كلام خداوند با ابراهيم تمام شد خداوند روانه
بسوى سدوم شد و ابراهيم به مكان خود بازگشت. [1]
با توجه به اينكه مسلماً منظور از خدا در اين آيات (يا صحيحتر جملهها) همان
خداوند جهان است، مطالب زير را ميتوان نتيجه گرفت:
1- نسبت جسميت به خداوند!- اين مطلب در چندين مورد از اين عبارت به چشم
ميخورد!
2- نسبت عدم اطلاع به خداوند!- زيرا مىگويد به زمين فرود آمد تا درباره قوم
لوط تحقيق كند!
3- عصبانيت و خشونت خداوند- تا آنجا كه ابراهيم دوبار تقاضا كرد خشمناك نشود،
و با لطايف الحيلى مىخواست از خشم و خشونت او درباره بندگانش بكاهد!
4- فرشتگان غذا ميخورند.
5- ساره آن زن با ايمان و معرفت از بشارت خداوند خنديد و سپس
[1]. قرائن زيادى در اين فصل از تورات
وجود دارد كه گواهى ميدهد بر اينكه منظور از خداوند كسى جز پروردگار عالم كه در
فصل دوم تكوين به «خداوند خدا» از او تعبير شده نيست.
نام کتاب : قرآن و آخرين پيامبر نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 139