مستقيم نور
آفتاب در سرزمين عربستان كه نزديك خط استواست باعث مىشد كه پوست صورت برخى
مسلمانان كنده شود! مسلمانان سه سال در آن منطقه با تمام فشارها و سختىها و
كمترين امكانات سوختند و ساختند، امّا اجازه ندادند شعله چراغ اسلام خاموش شود.
آيات قرآن كه
مايه ارشاد و تسكين قلوب دردمند مسلمانان بود بر پيامبر نازل شد و از زحمات
طاقتفرسا و آزار و اذيّتها و شكنجههاى به مراتب سختتر مؤمنان قبل از اسلام خبر
داد، تا مسلمانان قوىتر و با روحيهاى مضاعف در مقابل دشمن مقاومت كنند. يكى از
مواردى كه قرآن براى تقويت روحيّه مسلمانان به آن پرداخته، داستان اصحاب اخدود است
كه در سوره بروج به آن اشاره شده است.
ماجراى
اصحاب اخدود
واژه «اخدود»
به معناى گودال آتش، و جمع آن اخاديد است. داستان اصحاب اخدود را غالب مفسّران ذكر
كرده، و مرحوم علّامه مجلسى در بحارالانوار، جلد 14 به صورت مفصّل به آن پرداخته،
كه اجمال آن به شرح زير است:
پادشاهى به
نام ذونواس در يمن حكومت مىكرد. وى به آيين يهود گرايش پيدا كرد و يهودى شد و نام
يوسف را براى خود انتخاب كرد. سپس فرمان داد كه همه مردم بايد يهودى شوند. به وى
خبر دادند كه در شمال جزيرة العرب در شهر نجران عدّهاى مسيحى هستند كه حاضر
نيستند دست از آيين خود بردارند.
گفت: «بايد
به آنجا رفته، آنها را ادب كنيم». بدين منظور به همراه لشكر انبوهى به نجران رفت
گودالهاى متعدّدى حفر كرد كه طول هر كدام 40 و عرض آن 20 ذراع بود سپس آتش بسيار
شعلهورى در درون گودالها تهيّه كرد؛ آتش سوزانى