responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : داستان ياران نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 298

كند از خدا خواست كه آن درخت لعنتى صنوبر را بخشكاند، تا آنها بفهمند كه آن درخت خدا نيست و حتّى قادر بر محافظت از خود نمى‌باشد، تا چه رسد به محافظت و سرپرستى آنان. خداوند دعاى پيامبرش را اجابت كرد و آن درخت خشكيد. امّا اصحاب الرّس نه تنها بيدار نشدند، بلكه لجبازى كرده و گفتند: «اين پيامبر درخت صنوبر ما را سحر كرده و با جادو آن را خشكانيده، بايد بلايى بر سرش بياوريم كه در تاريخ بنويسند». سپس چاه عميقى كندند و پيامبرشان را در درون چاه انداختند و مقدارى هم نيزه و خنجر بر روى پيامبر خدا ريختند، سپس در چاه را بستند و تنها روزنه‌اى براى آن نهادند تا صداى آه و ناله آن مرد الهى را بشنوند. از يك سو پيامبرشان آه و ناله مى‌كرد و از سوى ديگر آنها شادمانى و خوشحالى مى‌كردند تا اين كه صداى پيامبر خاموش شد و جان به جان آفرين تسليم كرد.

سرگذشت اصحاب الرّس در سوره ق‌

به شرح و تفسير آيه 9 كه با مساله توحيد آغاز مى‌شود تا آيه 15 كه به معاد ختم مى‌شود توجّه فرماييد:

« «وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُّبَارَكاً فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ»؛ و از آسمان آب پربركتى نازل كرديم، و به وسيله آن باغها و دانه هايى را كه درو مى‌كنيد رويانديم». [1] چه كسى از آسمان آب پربركت نازل مى‌كند؟ چه كسى به وسيله آن آبها باغها و دانه‌ها را مى‌روياند؟ چه كسى به انسان توانايى و توفيق استفاده از اين نعمت‌ها را مى‌دهد؟ آيا كسى جز خداوند قادر متعال قادر هست؟ پس تنها او را بپرستيم.


[1]. سوره ق، آيه 9.

نام کتاب : داستان ياران نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 298
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست