responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : داستان ياران نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 265

باستانى. مردم از اين آثار قديمى به عنوان ميراث فرهنگى ياد مى‌كنند و آن را گرامى مى‌دارند و هر ملّتى به آثار باستانى خود كه چندين هزار سال قدمت دارد، افتخار مى‌كند. زيرا قدمت اين آثار نشان از تمدّن و سابقه تاريخى آنها مى‌دهد.

اين نگاه خوب است؛ امّا بايد نگاه ديگرى هم به اين آثار داشته باشيم. هنگامى كه به ديدن اين آثار مى‌رويم، بايد به اين نكته بيندازيم كه اين آثار به جاى مانده، متعلّق به پادشاهانى بوده كه خيال مى‌كردند عمر هزار ساله خواهند داشت و لذا قصرهايى با اين استحكام و عمر طولانى ساختند. راستى، آنها كجا رفتند؟

سرنوشتشان چه شد؟ آيا مرگ را باور مى‌كردند؟ آرى بايد دو نگاه به آثار باستانى داشته باشيم؛ نگاهى به عنوان افتخار و نگاهى به عنوان عبرت، متأسّفانه افرادى همچون خاقانى كه به چنين آثارى نگاه عبرت‌آميز داشته‌اند كم هستند.

فايده اين نگاه آن است كه توجّه داشته باشيم همان حوادث براى ما هم تكرار خواهد شد، پس مراقب باشيم. حضرت على عليه السلام فرمودند:

«ان الدهر يجرى بالباقين كجريه بالماضين‌

؛ بى شك روزگار با نسل امروز همان مى‌كند كه با نسل‌هاى گذشته كرده است». [1] آرى، تاريخ تكرار مى‌شود. گذشتگان ساختند و گذاشتند و رفتند. ما هم مى‌سازيم و مى‌گذاريم و مى‌رويم؛ در اين ساخت و گذار و گذر دقّت كنيم.

تفسير آيات اصحاب الحجر

همان‌گونه كه گذشت سرگذشت اصحاب الحجر در چندين سوره قرآن آمده است. ابتدا به سراغ آيات سوره حجر مى‌رويم:

« «وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ»؛ و «اصحاب حجر» [/ قوم ثمود]


[1]. نهج البلاغه، خطبه 157.

نام کتاب : داستان ياران نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 265
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست