«ايّها النّاس! انّى و اللّه ما احثّكم على طاعة الّا وأسبقكم اليها، و لا
انهاكم عن معصية الّا و اتناهى قبلكم عنها
؛ اى مردم! به خدا سوگند من شما را به هيچ طاعتى وادار نمىكنم، مگر اين كه
پيش از شما خودم به آن عمل مىكنم. و شما را از هيچ معصيتى نهى نمىكنم، مگر اين
كه خودم پيش از شما از آن كنارهگيرى مىكنم». [1] اگر گوينده به سخنانش عمل كند كلامش در مردم
اثر مىكند، و لى اگر به آن عمل نكند تأثيرى نخواهد داشت.
نكته چهارم: هدف من از دعوت شما به توحيد و اقتصاد سالم، اصلاح است، اگر به
سخنان من گوش فرا دهيد، هم دينتان اصلاح مىشود و هم آخرتتان.
مقايسه منطق پيامبران با بت پرستان
از مباحث گذشته تفاوت عميق منطق شعيب پيامبر عليه السلام با منطق قوم بت پرستش
روشن شد. پيامبر خدا به دنبال اصلاح امور دين و دنياى آنهاست، امّا آنها در پى
آزادى بى قيد و شرطند كه نابود كنننده دين، دنيا و آخرت آنهاست.
اين منطق متعلّق به قوم شعيب، كه در حدود سه هزار سال قبل مىزيستند، بود؛
امّا امروزه نيز متأسّفانه اين منطق ديده مىشود. غربىها مىخواهند در همه چيز
آزاد باشند، آنها آنقدر در اين مسير پافشارى كردند كه نه تنها در كار بسيار زشتى
همچون همجنس گرايى آزادى عمل پيدا كردند، بلكه آن را به صورت يك قانون درآوردند!
آزادى عمل آنها در ايجاد مراكز فساد و فحشا به آن جلوه قانونى داد، تا آنجا كه
دولت همچون ساير مشاغل از آنها ماليات مىگيرد! آزادى بى حدّ و حصر نتيجهاش اهانت
به مقدّسات ديگران است، آنچه كه امروز شاهد آن در جهان غرب هستيم.