نام کتاب : خطوط اقتصاد اسلامى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 47
اندازه
استعدادش كار كند و به هر كس بايد به اندازه كارش حقوق داده شود «بكلى از اثر
مىافتد و فرمول مزبور جاى خود را به اين فرمول مىدهد كه،
«از هر كس به اندازه كارش و بهر كس به اندازه احتياجش».
3- محو
دولت به طور كامل- چرا كه دولت مولود نظام سرمايه دارى و محصول
مالكيّت فردى و پاسدار آن است و هنگامى كه اين نظام و آن مالكيّت بطور كامل از
ميان رفت نيازى به وجود دولت براى پاسدارى آن نيست ...
با در دست
داشتن اين اصول سه گانه وارد بهشت كمونيسم مىشويم:
راستى چه
روياى دل انگيزى؟! ...
در محيطى گام
نهادهايم كه در آنجا نه خبرى از مالكين بزرگ و كوچك اسن، نه فئودالهاى گردن كلفت
مفتخوار! نه فرماندهان قلدر، و نه سياستمداران زورمند!.
نه در آنجا
جنگى است و نه دعوائى، نه دولتى، نه دادگسترى، و نه زندان و زندانبانى ...
همه سر براه،
همه مهربان، همه آرام، همه خونسرد!
همه كار
مىكنند، و حداكثر كوشش را به خرج مىدهند، و آنچه در قدرت و توان دارند براى
پيشرفت هدفهاى جامعه به كار مىگيرند.
و تازه بسيار
قانعند و كم توقع، تنها به مقدار احتياج و نيازشان از فرآوردههاى صنعتى و كشاورزى
استفاده مىكنند، و بقيه را مىگذارند براى سايرين، براى برادران و خواهران ديگر
براى همه نيازمندان و رفقا!.
ديگر نه از
آز و طمع خبرى است، و نه از بخل و حسد اثرى، و هيچكس مزاحم هيچ كس نيست و عيناً
بهشت برين است، چرا كه «بهشت آنجاست كه آزارى نباشد ...» ...
اگر شاعرى
خيال پرداز، و نويسندهاى افسانه نويس، و آدمى پندار گرا، اين گونه ترسيمى از
آينده جامعه بشريت كند مسأله مهمى نيست، ولى عجيب اين است كه يك فيلسوف و يا
سياستمدار و اقتصاددان و جامعه شناس، به سراغ چنين فرضيه هائى رود كه نشانه
بيگانگى مطلق با واقعيات، و با ساختمان جسمى و روحى انسان و با خواستهها و اميال
و غرائز و ابعاد روح او است.
بهترين دليل
بر اين كه آنها تنها يك فرضيه غير عملى را پيشنهاد مىكنند، و روابط عينى را در
اين مسأله بكلى ناديده گرفته و به مسائل ذهنى و پندارى روى آوردهاند اين است كه
حركت جوامع سوسياليستى موجود در هيچ موردى به سوى جامعهاى نيست، بلكه بعكس، غالب
كشورهاى سوسياليستى يك حركت سريع ارتجاعى به سوى كاپيتاليسم و سرمايه دارى را شروع
كردهاند و هر روز
نام کتاب : خطوط اقتصاد اسلامى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 47