نام کتاب : خدا را چگونه بشناسيم نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 190
كرديم درباره همه آنها صدق مى كند و صفات ديگر به آنها باز مى گردند. براى
مثال اگر مى گوييم خداوند بيناست يا شنواست؛ به اين معنى نيست كه او هم مانند، چشم
و گوش دارد و به وسيله آنها مى بيند و مى شنود. معناى بينايى و شنوايى در مورد
خداوند متعال اين است كه آنچه ديگران با چشم مى بينند و با گوش مى شنوند، خداوند
با علم بىپايان خود مى داند.
بنابراين «بينا بودن خداوند» به معنى «علم و آگاهى او از تمام ديدنىها» مى باشد.
بديهى است كه حقيقت بينايى هم چيزى جز اين نيست و اين معنى به كاملترين وجه در
مورد خداوند صدق مى كند. به همين صورت مى توان درباره شنوا بودن خداوند صحبت كرد.
شنوا بودن خدا به معنى داشتن گوش و اعصاب شنوايى نيست.
بنابراين موضوع ادراك خداوند همانند ادراك انسان نيست. درباره خداوند نمى توان
گفت او چون انسان از قواى حسى ظاهر ى يا باطنى برخوردار است. در واقع، آنچه ديگران
با حواس گوناگون ظاهر و باطن خود درك مى كنند، او با علم بى پايان خود مى داند.
در مورد جانداران مفهوم «حيات» به معنى «نمونه تغذيه
و توليد مثل» است كه خاصيت زندگى و حيات ما و جانداران و
گياهان است.
حيات در مورد خداوند به اين معنى نيست، بلكه حى بودن خداوند به معنى منبع «علم و قدرت» بودن است. در
حقيقت، حيات خداوند به صورت عالىترين حد حيات داشتن است، يعنى او موجودى است كه
دانايى كامل دارد و بر انجام هر كارى توانا و قادر است.
نام کتاب : خدا را چگونه بشناسيم نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 190