به آنها رسيد پيرامون آن تحقيق نمايند، و پيش از تحقيق دست به هيچ اقدامى
نزنند كه ممكن است مايه انواع مصايب و موجب ندامت گردد.
بديهى است شخص جاهل نمىتواند موضعگيرى صحيحى در برابر حوادث مختلف داشته باشد،
و ندانم كارى او سرچشمه انواع زيانها و مصيبتها مىشود، كارى كه نتيجهاى جز
پشيمانى و ندامت ندارد.
***
40- جهل و دگرگون شدن ارزشها
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقتالُ وَ هُوَ
كُرْهٌ لَكُمْ و عَسى انْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسى انْ
تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرُّ لَكُمْ وَاللَّه يَعْلَمُ و انتُمُ لا
تَعْلَمُونَ؛
جهاد (در راه خدا) بر شما فرض شده، در حالى كه از آن اكراه داريد، و چه بسا از
چيزى اكراه داشته باشيد در حالى كه خير شما در آن است، و يا چيزى را دوست داشته
باشيد، در حالى كه شر شما در آن است، و خدا مىداند و شما نمىدانيد» (بقره 216)
حركت انسان هميشه متوجه ارزشهايى است كه او در نظر دارد، و تشيخص ارزشها
هميشه در جهتگيرى حركات انسان نقش اساى را دارد، جهل و نادانى سبب مىشود كه
انسان در تشيخص «ارزش» از «ضد ارزش» گرفتار اشتباه شود، آنچه مايه پيشرفت و خير و بركت است شر يا ضدّ ارزش بداند
و به عكس آنچه مايه بدبختى او است عامل خوشبختى بشمرد.
آيه فوق مىگويد جهاد در راه خدا يك ارزش است (مايه عزت و آبرو، افتخار و
موفقيت است) اما شما بر اثر نادانى از آن اكراه داريد، چرا كه از آثار و بركاتش بىخبريد،
و به عكس سكوت و خاموشى و ترك جهاد را مايه سلامت و سعادت و يك ارزش مىپنداريد در
حالى كه مايه بدبختى شماست.
به اين ترتيب جهل سرچشمه اشتباه در تشخيص ارزشهاست، و آن نيز به نوبه خود
عامل موضعگيرىهاى نادرست و غلط در برابر مسائل مختلف، و