مسائل ديگر
را در اين رابطه پذيرفتهاند. و با دقت و احتياط مراقب آن هستند.
يا اينكه
وقتى انسان بيمار مىشود و آثار مختلف بيمارى را در خود مىبيند، به طبيب مراجعه
مىكند، طبيب دستور آزمايش مىدهد. و بعد از انجام آزمايشها، دستورات دارويى و
غذايى مىنويسد، و دقيقاً همه را زمانبندى و اندازهگيرى مىكند، و بيمار نيز
براى به دست آوردن سلامت از دست رفته، خود را موظّف به رعايت همه اين دستورات
مىبيند.
در تمام اين
امور «رئاليستها» و «ايده آليستها» يكسانند، يعنى همگى از طريق درك وجدانى، نسبت
به بيمارى خود واكنش نشان مىدهند، و دهها واقعيت عينى را از آثار بيمارى گرفته،
تا وجود طبّ و طبيب، و آزمايشها، و مواد دارويى و غذايى را، پذيرا مىشوند.
به همين دليل
مىگوييم: «ايده آليستها در عمل رئاليست هستند»! و
پندارگرايان به هنگامى كه وارد صحنه زندگى مىشوند تمام سخنان خود را فراموش كرده،
و خويش را با واقعيتهاى عينى روبهرو مىبينند، و موافق آن عكس العمل نشان
مىدهند.
قرآن مجيد
نيز در آيات خود به وضوح بر اين معنا صحه نهاده، و سرتاسر آيات قرآن از واقعيتهاى
عينى خارجى، آسمان و زمين، انسانها و فرشتگان، جهان طبيعت و ماوراى طبيعت دنيا و
آخرت خبر مىدهد.
و به قدرى
اين مطلب از ديدگاه قرآن آشكار و روشن است كه نياز بيشترى به بحث درباره آن
نمىبينيم، لذا اين مسأله را همينجا پايان داده، و به سراغ مسأله دوّم امكان
معرفت و شناخت مىرويم. [1]
[1]. در اينجا بار ديگر مؤكداً يادآور مىشويم
كه هدف در تمام مباحث اين كتاب در اصل تعقيب يك ديدگاه فلسفى يا تاريخى يا ...
نيست، بلكه هدف تفسير موضوعى است، يعنى تعقيب بحثها از ديدگاه قرآن مجيد، و
انعكاس اين بحثها در آيات مختلف قرآن، و اگر ضرورتى بر بحثهاى فلسفى و غير آن
احساس شود جداگانه در پايان بحثها تحت عنوان «توضيحات»
خواهد آمد.