گوش آنها افكند و مجدداً بسيارى از آنها كور و كر شدند و رانده درگاه خداوند.
اين آيه به روشنى نشان مىدهد كه گمانهاى باطل مخصوصاً گمان ايمن بودن از
عذاب الهى حجابى است بر چشم و گوش انسان.
بنابراين منظور از جمله «فعموا و
صموا؛ پس آنها نابينا و كر شدند» اين است كه چشمشان
آيات الهى و آثار بازمانده از اقوام پيشين را نديد، و گوششان مواعظ را نمىپذيرفت.
بديهى است تنها با يك يا چند مرتبه پيروى از خيال بىاساس و پندار باطل چنين
حالتى پيدا نمىشود، بلكه تكرار و تداوم آن، اين پيامدهاى دردناك را به دنبال
دارد.
در اينكه تكرار اين جمله آن هم با ذكر كلمه «ثم» كه معمولًا دلالت بر فاصله
زمانى دارد براى چيست؟ مفسّران درباره آن گفتگو بسيار كردهاند.
بعضى گفتهاند اشاره به دو سرگذشت مختلف است كه براى بنىاسرائيل پيش آمد يكى
به هنگامى كه اهل بابل به آنها حمله كردند، و ديگر به هنگامى كه ايرانيان و روميان
به آنان حمله ور شدند و حكومت آنها را بر باد دادند [1] كه شرح آن در آغاز سوره بنىاسرائيل در تفسير
نمونه بيان كرديم.
بعضى نيز گفتهاند كه جمله اوّل اشاره به زمان زكريا و يحيى و عيسى است كه
بنىاسرائيل در مقام مخالفت با اين پيامبران برآمدند، و جمله دوّم اشاره به
مخالفتهاى آنها با شخص پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم و انكار نبوت و
رسالت او است. [2]
بعضى نيز گفتهاند كه جمله اوّل نشان مىدهد كه خداوند متعال به خاطر اين
پندار باطل كه آنها ملتى برگزيده خدا هستند و هر كارى انجام دهند مجازات نخواهند
شد آنها را از رحمت خويش دور ساخت و كور و كر شدند، ولى بار ديگر لطف و رحمتش شامل
حال آنها گرديد و اين پندار باطل را از قلب آنها