مادى كافى براى حضور در ميدان جنگ داشتند، سعى مىكردند خود را در صف افراد
ناتوان، يعنى كسانى كه از نظر جسمى يا مالى توانايى جهاد نداشتند، جا دهند.
آنها اصرار داشتند كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به آنها اجازه دهد در
صف «قاعدين» و «خوالف» درآيند.
«قاعدين» جمع «قاعد» (نشسته) به معناى كسانى است كه از جهاد معذورند.
«خَوالِفْ» جمع «خالفه» از ماده خَلْف (بر وزن حرف) به معناى پشت سر است به همين جهت به
زنان كه به هنگام رفتن مردان به خارج منزل در منزل باقى مىمانند «خالفه» گفته
مىشود، بعيد نيست در اينجا مفهوم اعمى داشته باشد كه تمام كسانى را كه به نحوى
از حضور در ميدان جهاد معذور بودند شامل گردد اعم از زنان و كودكان و پيران و
بيماران.
«راغب» در «مفردات» مىگويد: «خالفه»
به معناى ستونى است كه در انتهاى خيمه قرار مىگيرد و از آنجا كه زنان در منزل
مىمانند گاهى اين لفظ كنايه از زنان است.
بعضى نيز گفتهاند «خالف» به معناى كسى است كه تخلفات فراوان مىكند. [1]
گاهى اين واژه به معناى «بد بو» نيز آمده است، نظر به اينكه بوى بد جانشين
بوى خوب شده است.
بعضى نيز آن را به معناى انحطاط و گرايش به پستى نيز تفسير كردهاند چرا كه
لازمه تخلف است [2] ولى
معناى اوّل از همه مناسبتر به نظر مىرسد.
به هر حال هدف اين است كه اين رفاه طلبان و عافيت جويان كه هرگز حاضر نيستند
در بحرانها و طوفانهاى اجتماعى مانند سايرين ايثارگرى كنند حاضرند در صف كودكان
و بيماران درآيند ولى از جهاد معاف شوند، قرآن در پايان آيه مىگويد: «بر دلهاى
آنها مهر نهاده شده، و به همين دليل چيزى