اين حديث به خوبى دلالت دارد كه نه تنها توحيد بلكه اصولى اساسى اسلام در درون
فطرت همه انسانها وجود دارد. [2]
2- در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه شخصى از آيه «فِطَرَةَ اللَّه الَّتي فَطَرَ الناسَ عَلَيْها» سؤال كرد، امام عليه السلام در پاسخ فرمود: «التوحيد فطرت همان
توحيد است». [3]
3- در حديث ديگرى از همان حضرت عليه السلام مىخوانيم كه در پاسخ چنين سؤالى
فرمود: «هى الاسلام؛ فطرت اسلام است». [4]
4- در حديث ديگرى از امام باقر عليه السلام آمده است كه فرمود: «فَطَرَهُمْ عَلَى الْمَعْرِفَةِ به؛ خداوند مردم را با معرفت به خودش آفريد». [5]
5- در تفسير آيه «صِبْغَةَ اللَّه وَ مَنْ
احْسَنُ مِنَ اللَّه صِبْغَةً» نيز روايات
متعددى داريم، از امام صادق عليه السلام داريم كه مىگويد: «منظور از «صِبْغَةَ اللَّه» (رنگ
الهى) همان اسلام است». [6]
6- در حديث قدّسى آمده است كه خداوند مىفرمايد: «خَلَقْتُ عِبادِى حُنَفاءَ»، در «مجمع
البحرين» بعد از ذكر اين حديث مىگويد: «يعنى مستعد براى قبول حق» سپس آن را با
حديث «كُلُّ مُولُودٍ يُولَدْ عَلَى الْفِطْرةِ» برابر مىشمرد.
اين نكته نيز قابل توجه است كه در آيات قرآن و روايات اسلامى كارهاى نيك
[2]. شرح بيشتر اين سخن به خواست خدا
در جلد دوّم اين تفسير خواهد آمد.
[3]. اصول كافى، جلد 2، «باب فطرة
الخلق على التوحيد» حديث 1 و 2 و 4 (روايات در زمينه فطرت فراوان است كه با مراجعه
به جلد 3، بحارالانوار باب 11، از ابواب توحيد، و اصول كافى، جلد 2 باب «فَطَرَةَ
الخَلَقِ عَلَى التوحيدِ» روشن مىشود).
[4]. اصول كافى، جلد 2، «باب فطرة
الخلق على التوحيد» حديث 1 و 2 و 4 (روايات در زمينه فطرت فراوان است كه با مراجعه
به جلد 3، بحارالانوار باب 11، از ابواب توحيد، و اصول كافى، جلد 2 باب «فَطَرَةَ
الخَلَقِ عَلَى التوحيدِ» روشن مىشود).
[5]. اصول كافى، جلد 2، «باب فطرة
الخلق على التوحيد» حديث 1 و 2 و 4 (روايات در زمينه فطرت فراوان است كه با مراجعه
به جلد 3، بحارالانوار باب 11، از ابواب توحيد، و اصول كافى، جلد 2 باب «فَطَرَةَ
الخَلَقِ عَلَى التوحيدِ» روشن مىشود).