نام کتاب : پاسخ به پرسشهاى مذهبى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 652
به مقصود رهنمون گردد.
اين همان استخاره به معناى «طلب خير از خدا كردن» است كه روايات صحيح و معتبرى
دارد. اين نوع استخاره نه احتياج به قرآن دارد و نه تسبيح، بلكه يك توجّه باطنى
است كه انسان مىتواند هر روز دهها مرتبه آن را انجام دهد.
در روايات مىخوانيم: «مَا
إسْتَخَار اللّهَ عَبْد مُؤْمِنُ الإخَار اللّهُ لَهْ؛ هيچ بنده باايمانى از خداوند طلب خير نكرد، مگر اينكه خداوند خير را براى او
فراهم ساخت!»
نتيجه اينگونه استخاره اين نيست كه انسان ترديد خود را به وسيله استخاره رفع
كند، بلكه غرض از آن اين است كه پس از انجام تدابير صحيح، از خداوند خير و نفع
بخواهد و ناگفته پيداست هيچ موحّدى نمىتواند تأثير خواست و كمك خداوند را در هيچ
امرى انكار كند و در وسعت قدرت او شكّ و ترديد نمايد. اين توجّه، به انسان باايمان
نيرو و توان مىبخشد كه در برابر مشكلات كارها ايستادگى كند و با تكيه كردن به
نيروى لايزال الهى پيش رود.
ثانياً: درباره استخارههايى كه امروز مرسوم است هرگز
مطلب آن طور نيست كه در سؤال تصوّر شده است- انسان مقدّرات خود را به دست تسبيح
بسپارد- بلكه لازم است پيش از استخاره جهات زير در نظر گرفته شود:
1- استمداد از عقل و فكر: خداوند بر
بندگان منّت گذارده و آنها را با نيروى عقل مجهّز ساخته است. عقل مىتواند در
بسيارى از موارد سرانجام كار را از نظر سود و زيان روشن سازد و تشخيص دهد كدام يك
از انجام و ترك، مصلحت است؛ در اين موارد هرگز استخاره به تسبيح و قرآن مورد
ندارد.
2- مشورت با افراد مطّلع: اسلام بقدرى به
مسأله مشورت اهمّيّت داده كه آن را از علائم ايمان دانسته است. قرآن مجيد
مىفرمايد: «وَ امْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ؛ و كارهايشان به صورت مشورت در ميان آنهاست. [1] و نيز خداوند
به پيامبر خود