نام کتاب : پاسخ به پرسشهاى مذهبى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 245
بن جعفر، عمّار ياسر، اصبغ بن نباته، قيس بن سعد، عمر بن عبدالعزيز و مأمون
خليفه عبّاسى و حتّى برخى از مخالفان آن حضرت مانند عمر و عاص و ... با حديث غدير
استدلال كردند.
بنابر اين، استدلال با حديث غدير از زمان خود آن حضرت وجود داشته و در هر عصر
و قرنى، علاقمندان آن حضرت حديث غدير را از دلايل امامت و ولايت امام مىشمردند و
ما در اينجا به نمونههايى از اين استدلالات اشاره مىكنيم:
1-/ اميرمؤمنان عليه السلام در روز شورا (اعضاى شورا را به دستور خليفه دوّم
تعيين شده بود و تركيب اعضا طورى بود كه همه افراد مىدانستند كه خلافت از آن غير
على خواهد بود) هنگامى كه گوى خلافت از طرف عبدالرّحمان بن عوف به سوى عثمان پرتاب
شد، براى ابطال رأى شورا شروع به سخن كرد و گفت: من با شما با سخنى استدلال مىكنم
كه هيچكس نمىتواند آن را انكار كند تا آنجا كه فرمود: شما را به خدا سوگند
مىدهم، آيا در ميان شما كسى هست كه پيامبر درباره او گفته باشد: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِىّ مَوْلَاهُ اللّهُمَ
وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ لِيَبْلُغَ الشَّاهُدُ الْغائِب؛ من مولاى كسى هستم كه على مولاى اوست، پروردگارا! دوست
بدار هركس را كه على را دوست بدارد و يارى كن هركس را كه على را يارى كند و اين
سخن را حاضرين به غايبين برسانند!» همگى گفتند چرا و افزودند: «اين فضيلت را جز تو
كسى ندارد!» [1] البتّه
استدلال امام به حديث غير منحصر به اين مورد نيست، بلكه در موارد ديگر نيز امام
عليه السلام با اين حديث استدلال كرد كه ذيلًا به آنها اشاره مىشود:
2-/ روزى اميرمؤمنان عليه السلام در كوفه سخنرانى مىنمود، در ضمن سخنان خود
رو به جمعيّت كرد و گفت: شما را به خدا سوگند مىدهم هركس در غدير حاضر