است که در فقه و استنباط احکام فقهی مورد استفاده قرار میگیرد، ولی با این تفاوت که؛ در عرصه اسرار و معارف، سعی در استنباط حکمی از احکام و یا توسعه و تضییق آن نیست، بلکه در این عرصه به استخراج آثار، اسرار و حکمتهای احکام میپردازیم.
به عبارت دیگر «استنباط» مقدمه استخراج حکم است؛ ولی «کشف اسرار» پس از صدور حکم است.
از همین رو در این عرصه، عقل زمینه گسترده تری برای تکاپو دارد و ممکن است دهها حکمت و سرّ را از حکمی استخراج کند. محدودهای که برای عقل در استنباط احکام مقرر است (مانند بطلان قیاس، استحسان و
) در پی بردن به فلسفه واسرار وجود ندارد؛ چه این که آن ضوابط، مربوط به استنباط حکم است، ولی پس از استنباط حکم، دست عقل برای کشف اسرار حکم باز است و رهآورد عقل در این عرصه، هیچ نقش و تاثیری در عرصه استنباط حکم ندارد. چهار. روش قرآن در بیان فلسفه و اسرار
قرآن مجید در کنار بیان احکام، نوعاً به فلسفه و اسرار آن نیز پرداخته است. این رهنمودی است برای کسانی که در منزلت بیان احکام، قرار دارند تا از این روش بهره گرفته و به آن ملتزم باشند. نمونههای بیان اسرار در آیات قرآن فراوان است؛ مانند اینکه پس از نهی از ممانعت زنان مطلقه از ازدواج میفرماید: ذلِکُمْ أَزْکی لَکُمْ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ[1] در مورد نهی از همخوابگی زنان در زمان حیض میفرماید: وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذیً فَاعْتَزِلُوا